جواب سوال م .م
- دوشنبه, ۴ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۰۵:۱۸ ب.ظ
- ۴ نظر
این که یه گروهی که گرد هم جمع میشند ایامیشه همه یه اعتقاد داشته باشند
در صورتی که ما میبینیم که نه خیلی هم اختلاف است
ولی به نظرم اگه مدیر اون گروه یه اعتقادی داشته باشه و روی اعتقاداتش سخت بایسته و افرادی هم که دورش جمع میکنه حداقل تا یه حدودی به اعتقاداتش نزدیک باشند میشه یه کاری کرد
اما خیلی وقت ها هم به عنون این که یک همچین انسان های با اعتقادی پیدا نمیشوند کار را پشت گوش بیندازیم چی؟؟؟؟
اما فکرکنم باید حواسمون جمع باشه که این با اختلاف سلیقه فرق داره!!!!
خیلی وقت ها هم ادم ها میگویند که یه اعتقاذاتی دارند ولی پای عمل که میرسه براشون سخته....اون موقع چی؟
هر کی فکر میکنه عمل و اعتقاد خودش درسته!!
پاسخ
یکی از نکاتی که باید به آن خیلی خوب توجه داشته باشید این نکته است که بین اعتقادات و بین علوم و دانسته ها تفاوت وجود دارد
ممکن است ما خیلی چیزها را بدانیم اما جزء اعتقادات ما نشده باشد
اینکه شما فرمودید بعضی ها به اعتقادات عمل نمی کنن
آنچه که آنها به عمل نمی کنن اعتقادات نیست بلکه دانسته ها و علومشان است
ما در مورد قیامت و خداوند خیلی چیزها را می دانیم اما دانسته های ما هنوز تبدیل به اعتقادات نشده است ما فقط دانا شدیم نه معتقد
محال است انسان بدون عمل به اعتقادات راه پیدا کند
یعنی انسان تا به دانایی خود عمل نکند نمی تواند یک انسان معتقد باشد
پس ما خیلی چیزها را می دانیم اما خیلی از همین چیزهایی را که می دانیم هنوز معتقد به آن نشدیم
اعتقاد از کلمه عقد می آید و عقد به معنای گره زدن محکم است یعنی تا دانایی من آنچنان با وجودم گره نخورد اعتقاد برای من حاصل نمی شود
یه مثال بزنم بحث و بحث تمام
ما به بد و زشت بودن قتل و کشت اعتقاد دارینم بنابراین این کار را نمی کنیم و یا دزدی
اما به بد و کثیف بودن دروغ و غیبت علم داریم و هنوز به کثیف بودن آن اعتقاد پیدا نکردیم هر وقت عمل کردیم می شویم معتقد
از اینکه جواب سوالتان اینقدر دیر شد عذر می خواهم
- ۹۱/۰۲/۰۴
جالب بود.