جنبش مرصوص

تحلیلی سیاسی فرهنگی

جنبش مرصوص

تحلیلی سیاسی فرهنگی

جنبش مرصوص

خداوند در سوره صف می فرماید:
إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الَّذینَ یُقاتِلُونَ فی‏ سَبیلِهِ صَفًّا کَأَنَّهُمْ بُنْیانٌ مَرْصُوصٌ

می خواهیم از مرصوصین شویم.
بنیان مرصوص یعنی بناهای پولادین

پیوندها

شرح کوتاهی بر خطبه 32 نهج البلاغه (قسمت ششم)

شرح کوتاهی بر خطبه 32 نهج البلاغه (قسمت ششم)

وَ بَقِیَ رِجَالٌ غَضَّ أَبْصَارَهُمْ ذِکْرُ الْمَرْجِعِ وَ أَرَاقَ دُمُوعَهُمْ خَوْفُ

الْمَحْشَرِ فَهُمْ بَیْنَ شَرِیدٍ نَادٍّ وَ خَائِفٍ مَقْمُوعٍ وَ سَاکِتٍ مَکْعُومٍ وَ دَاعٍ

مُخْلِصٍ وَ ثَکْلَانَ مُوجَعٍ قَدْ أَخْمَلَتْهُمُ التَّقِیَّةُ وَ شَمِلَتْهُمُ الذِّلَّةُ فَهُمْ فِی

بَحْرٍ أُجَاجٍ أَفْوَاهُهُمْ ضَامِزَةٌ وَ قُلُوبُهُمْ قَرِحَةٌ قَدْ وَعَظُوا حَتَّى مَلُّوا وَ

قُهِرُوا حَتَّى ذَلُّوا وَ قُتِلُوا حَتَّى قَلُّوا

مقدمه

حضرت در ابتدای خطبه مردم را با عنوان «ناس» به چهار دسته تقسیم

کرد و این دسته را همراه با آنان قرار نداد تا بگویند مردم پنج دسته

هستند، بلکه این دسته را به صورت جداگانه و با عنوان رجال «مردان» نام

می برند و به توصیف آنان می پردازند.

این دسته صفاتی دارند که در ادامه به آن صفات اشاره می کنیم.

وَ بَقِیَ رِجَالٌ غَضَّ أَبْصَارَهُمْ ذِکْرُ الْمَرْجِعِ

به غیر از آن چهار گروه که بیان کردم دسته ای دیگر از مردان الهی

باقی می مانند که پایین انداخته اند چشمان خود را به خاطر یاد

قیامت.

آنقدر یاد قیامت در دل و یاد آنان فراوان است که چشم خود را از دنیا و

تمام جلوه های آن فرو انداخته اند. اولین خصوصیت این مردان الهی ایمان

به معاد و یاد زیاد معاد است.

گاهی در ما، ایمان به معاد می آید اما این ایمان آنقدر زیاد نیست تا تبدیل

به ذکر و یاد دائم شود، و گاهی این ایمان آنقدر زیاد می شود که یاد و ذکر

دائم را نیز به همراه دارد اما هر یادی و ذکری سبب نمی شود که انسان

چشمش را از جلوه های دنیا بردارد.

اینان این سه مرحله را طی کر ده اند یعنی هم ایمان به معاد دارند هم

هم زیاد یاد معاد می کنند و هم این یاد و ذکر در رفتار آنها اثر گذاشته

است.

وَ أَرَاقَ دُمُوعَهُمْ خَوْفُ الْمَحْشَرِ

صفت دیگری که این ها دارند این است که چشمان اینان از ترس

روز قیامت جاری از اشک است.

در عبارت قبل عرض کردیم که اینان سه مرحله را طی کرده اند اما این

رشد و صعود سبب نشده که اینان مغرور شوند و ترسی از قیامت نداشته

باشند، بلکه اینان با توجه به اینکه چشم از دنیا برداشته اند اما همان

چشم اشک بار از خوف قیامت است.

این خوف خواص بسیار زیادی دارد از جمله اینکه نشان می دهد اینان آن

سه مرحله را به صورت واقعی طی کرده اند و صرفا مدعی چشم

برداشتن از دنیا نیستند.

اگر گروه چهارم یادتان باشد یکی از صفاتشان این بود که آنان نیز خود را

اهل دوری از دنیا می دانستند و به ظاهر چشم از دنیا برداشته بودند

حضرت در اینجا می فرماید یکی از وجوه تمایز این دسته با دسته قبل در

این است که اینان چشمشان اشک بار از خوف روز قیامت است با اینکه

اهل دنیا نیستند اما هنوز خود را ایمن نمی دانند و از خوف آن روز گریه

می کنند.

فَهُمْ بَیْنَ شَرِیدٍ نَادٍّ

حضرت در ادامه به پنج حالت یا پنج دسته از این مردان اشاره می

نمایند که این اولین صفت آنان است و آن اینکه آنان از جامعه رانده

و آواره شده اند.

اگر بگوییم که این ها پنج حالت مختلف یا پنج موضع گیری مختلف از این

گروه در پنج موقعیت مختلف است، بهتر است.

یعنی این رجال در هیچ موقعیتی بیکار نبوده اند بلکه در هر موقعیت

موضعگیری خاص خود را داشته اند.

یکی از حالت های اینان این است که اینان در برخی از موارد از جامعه

خود رانده و آواره شدند. مانند جناب ابوذر که در زمان عثمان به ربذه تبعید

شد و در همانجا رحلت کرد.

این انزوای از جامعه یا به خاطر این بوده که مردم آن ها را از میان خود

بیرون کردند و یا به خاطر این بوده که چون حرف شنوی نداشتن خودشان

از مردم کناره گیری کردند.

وَ خَائِفٍ مَقْمُوعٍ

با این عبارت حضرت شبهه ای را دفع می کنند و آن شبهه این

است که شاید این رجال کم لطفی کرده اند و به خاطر حفظ حالات

عرفانی خود گوشه نشین شدند!

کما اینکه در جامعه فعلی خودمان برخی از این عارف نماها برای

اینکه یه مکاشفه و خواب را از دست ندهند در هیچ مساله

سیاسی و اجتماعی موضع گیری نمی کنند!

حضرت با این عبارت اینگونه جواب می دهند که این گوشه نشینی و

انزوای اینان در حالی است که اینان دو حالت دارند 1- به شدت از شر

مردم می ترسند 2- اینان در اثر سرکوب شدید مقهور و مقلوب شده اند.

یعنی ما «واو» ابتدای جمله را واو حالیه گرفتیم و جمله را حالیه معنا

کردیم.

سرکوب شدید فقط با زور نیزه و شمشیر نیست گاهی با بی توجهی و

تمسخر می توان کسی را به شدت سرکوب کرد و گاه با سیل ویرانگر

تهمت ها و تبلیغات منفی می توان کسی را ترسان و مغلوب نمود.


وَ سَاکِتٍ مَکْعُومٍ

در حالی که اینان ساکتی هستند که دهان های اینان را بسته اند.

باز «واو» را در اینجا واو حالیه می گیریم و جمله را چنین شرح می کنیم

که اینان کسانی هستند که در جامعه سکوت اختیار کرده اند اما این

سکوت از سر بی مسئولیتی یا از سر بی بصیرتی نیست!

بلکه این سکوت بدین خاطر است که دهان های اینان را مهر و موم کرده

اند و دهان های اینان بسته شده است.

اینکه دهان های اینان را چونه بسته اند خودش خیلی جای حرف و شرح

دارد اما نمونه بارز آن خود حضرت امیر علیه السلام است. چرا ایشان در

زمان خلافت خودش به صورت علنی و آشکار و صریح بر علیه خلفا اقدامی

نکرد؟ چرا کفه ترازوی سکوت حضرت سنگین تر بود؟

اگر ایشان سکوت کرد نه به این خاطر بود که به خلافت آنها راضی است!

بلکه به خاطر این بود که دهان او را بسته بودند و نمی گذاشتن حرف

بزند!

وَ دَاعٍ مُخْلِصٍ

اینان اگر فرصتی می یافتند با اخلاص مردم را به سمت حق

دعوت می کردند.

با این عبارت حضرت نکته ظریف دیگری را بیان می کنند و آن این است که

اگر این اتفاقات برای خواص جامعه بیفتند یعنی اگر جامعه آنها را طرد کند

و اجازه سخن گفتن به آنها ندهد اینان بعد از مدتی قهر می کنند و دیگر

به خیر و شر مردم کاری ندارند حتی حاضر نیستند برای آنها منبر بروند و..

حضرت در اینجا می فرماید این رجال با اینکه این همه سختی کشیدند و

دهان آنها بسته شده بود اما قهر نکردن بلکه تا فرصتی پیدا می کردند که

در آن فرصت می شد برای مردم حرفی زد و آنها را به حق دعوت کرد از آن

فرصت استفاده می کردند و مردم را به سوی حق دعوت می نمودن در

حالی که با اخلاص این کار را انجام می دادن، نه انتظار تشکر از مردم را

داشتند و نه چشم داشت به حکومت و قدرت.

وَ ثَکْلَانَ مُوجَعٍ

اینان در اثر درد و رنج روزگار مانند یک انسان مصیبت دیده دردمند

ناله می کردند و اندوه تمامی وجود آنها را فراگرفته بود.

اگر حضرت این حالت ها را به این صورت بسیار ریز بیان می کنند به خاطر

این است که هر کدام از این حالت ها برای کنار کشدن خوبان از یاری حق

بهانه ای بزرگ و قوی است.

یعنی

حال که حکومت در دست حق است و این حق نیاز به یاری دارد خوبانی

هستند که وارد میدان می شوند تا از این حق یاری کنند اما وقتی وارد

میدان می شوند به طور حتم یکی و یا بخشی از این اتفاقات برای آنها رخ

می دهد. وقتی که این اتفاقات برای آنها رخ داد آنها قهر می کنند و کنار

می کشند به خاطر اینکه به من تهمت زدند دیگر حاضر به یاری حق

نیستند، به خاطر اینکه مورد تمسخر قرار گرفتند دیگر حاضر به یاری حق

نیستند. حضرت در اینجا این صفات را برای ما بیان می کنند تا این رجال

برای ما الگو باشند.

مثلا همین صفتی که در این بخش از آن صحبت کردیم خیلی جالب است،

و آن دردمند بودن و غصه دار بودن شدید اینان است.

این دردمندی و غصه داری سبب کوتاهی اینان در امر دفاع از حق نشده

است.

سبب این غم هم می تواند هم وضعیت جامعه و دین باشد و هم مصیبت

هایی که بر سر این افراد آمده است.

قَدْ أَخْمَلَتْهُمُ التَّقِیَّةُ

در دوران تقیه آنقدر اینان از ترس دشمن تقیه کرده اند که امروز

فراموش شده اند و کمتر کسی آنان را به یاد می آورد.

دورانی بود که خلفای غاصب حکومت را در دست گرفتند و در آن دوران این

یاران حضرت به سپر و صلاح تقیه رو آوردند اما این کار سبب فراموشی

آنان شد به صورتی که نسل های بعدی دیگر آنان را نمی شناختن در

حالی که آنان از دلاوران و دلسوزان دین بودند. یعنی اینان هم توسط

دوستان فراموش شدند و هم نسل بعد اصلا اینان را نمی شناختند.

وَ شَمِلَتْهُمُ الذِّلَّةُ

این تقیه و گوشه نشینی سبب شد که خواری و ذلت آنها را

فرابگیرد.

منظور خواری و ذلت در اینجا خواری و ذلت حقیقی نیست بلکه خواری و

ذلت اجتماعی و دنیایی مراد است.

آنچه در نزد مردم و جامعه سبب بلند و عزت است اینان از آن بهره ای

ندارند نه مال دارند و نه مقام، چرا که این دو نزد مردم بسیار عزیز است.

فَهُمْ فِی بَحْرٍ أُجَاجٍ

حضرت در این قسمت می فرماید مثل اینان در این دنیا مانند مثل

زخم خورده ای می ماند که در دریای نمک افتاده است، که جز

سوزش بیشتر چیزی نصیبش نمی شود.

کسی که در دریای نمک بیفتد هم از درون می سوزد هم از بیرون، از

بیرون به خاطر زخم ها و نمک ها می سوزد و از درون به خاطر عطش،

چون آبی پیدا نمی کند تا سیراب شود.

 أَفْوَاهُهُمْ ضَامِزَةٌ

دهان های اینان بسته است.

وَ قُلُوبُهُمْ قَرِحَةٌ

قلوب اینان جریحه دار است.

قَدْ وَعَظُوا حَتَّى مَلُّوا

آنقدر مردم را موعظه کردند تا اینکه ملول و خسته شدند.

وَ قُهِرُوا حَتَّى ذَلُّوا

مقهور و مغلوب شدند تا اینکه به ذلت افتادند.

وَ قُتِلُوا حَتَّى قَلُّوا

آنقدر از اینان کشته شدند تا اینکه اینان بسیار کم شدند.

در این چند عبارت حضرت به این نکته اشاره می کنند که اگر اینان را

ساکت و یا خسته می بینی، این به خاطر تنبلی و بی کاری نیست بلکه

اینان آنقدر تلاش کردند و پاسخ صحیح نشنیدن که خسته و ملول شدند.

یادتان هست که در پست های قبل بارها سوال می کردید که این گروه

های چهارگانه قبل را چه طوری شناسایی کنیم؟

اگر به این صفات خوب توجه کنیم آنان به راحتی قابل شناسایی هستند.

مثلا

گروه چهارم که در پست قبل در مورد آنان مطلب نوشته بودم کسانی

بودند که ظاهر بسیار دینی داشتند اهل تواضع و قناعت بودند و در تمام

عمر خود هیچ موضع گیری سیاسی و... نداشته اند. خود را زاهد در دنیا

نشان می داند.

در این قسمت حضرت می فرماید اگر این سکوت و این زهد در آنان

همیشگی بود و در هیچ حالت و موقعیتی اینان در رفتار خود تغییر ایجاد

نکردن بدانید که اینان کلاشی بیش نیستند.

کسانی که قبل از انقلاب در زمان شاه یه طور منبر می رفتن و الان هم

همان طور منبر می روند اینان جزء گروه چهارم هستند

یعنی گروه کلاشان

کسانی که قبل از انقلاب یه جور نسبت به حکومت انتقاد می کردند  و

الان هم با همان ادبیات و همان لحن انتقاد می کنند. اینان هم جزء

کلاشان هستند.

حضرت در این قسمت می خواستند به ما بفهمانند که انسان بصیر می

فهمد که در هر دوره ای چه کند؟

انسان بصیر همیشه سکوت نمی کند.

انسان بصیر قهر نمی کند.

انسان بصیر کنار نمی کشد.

انسان بصیر کم نمی آورد.

اگر دوباره به این قسمت از خطبه برگردید و آن را با دقت بخوانید می بینید

که صفاتی که حضرت برای این دسته بیان کردند  خیلی از چیزها را روشن

می کند.

کسانی که در دوره ای از انقلاب ما با نظام قهر کردند و در مسئولیت های

خود کوتاهی کردند اینان بر لب تیغ حرکت کردند، چرا که از این صفاتی که

حضرت امیر در اینجا بیان کردند دور شدند و به صفات دیگر دسته ها نزدیک

شدند.

حضرت در این خطبه، برای دفاع از حق، همه بهانه ها را از ما می گیرد.

چه بهانه های عرفانی و کشف شهودی را!! و چه بهانه های بی توجهی

مردم و برخی از مسئولین را!!

یه مثال بزنم، برخی از ایثارگران وقتی که جنگ تمام شد تا یه زشتی و

بدی از برخی مسئولین می دیدند تمام نظام را زیر سوال می بردند و

حتی قهر می کردند و به عنوان یه ایثارگر در جبهه مخالف سینه می زد!

در حالی که حضرت در اینجا می فرمایند این یاران حکومت اسلامی با این

همه جفا و نامردی که دیدند اما هیچ گاه نا امید نشدند و از سر دلخوری

کنار نکشیدند، اگر آنها را ساکت می بینی نه به خاطر بی توجهی بلکه به

خاطر این است که به آنها میدان حرف زدن نداند و الا اینا هیچ گاه از

حکومت حق علی علیه السلام کنار نکشیدند بلکه این جو جامعه بود که

آنها را کنار زد و الا آنان جزء یاران علی هستند و می مانند.


منتظر نظرات خوبتون هستیم




سوالات شما جواب ما

سوال جناب معین پور

اما این را گفتم که بگم توی این سفر با مسائلی برخورد کردم که دقیقا منو یاد پست های شما وخطبه ی حضرت می انداخت

این که ادم در این مسائل کم نیاره فکر کنم یه چیزی بالاتر از اخلاص میخواهد که نمی دانم چیست!!!!!
مثل موقعی که میدونی این حرف یا این عمل اشتباهه و یا حتی یه فساده اما نمینونی کاریش بکنی
فکر میکردم اگه ادم اخلاص داشته باشه تا اخرش تلاش میکنه تا به نتیجه برسه اما یک چیز دیگه هم نیازه واون هم فکر کنم
عشق و محبته
عشق به این که بتونی به یک نفر حق را بشناسونی یا حداقل جلوی انحرافات را بگیری ویا بهتر بگم دغدغه دینی داشته باشه

ما که مثل پیامبر نیستیم
که با ان همه درد و رنج باز هم عشق به هدایت مردم داشتند
بگذریم
یه سوال از پست های قبلی ذهنم را مشغول کرده هر از چند گاهی جوابی برایش پیدا میکنم اما بعدا کم می اورم
شما گفته بودید بعضی از این گروه خود را متواضع وبا وقار نشان میدهند
فکر میکنم بعضی از صفات هستند که انسان با نزدیکی به خداوند میتونه به دست بیاره مثل وقار این طور نیست؟!
پس تکلیف این گروه چی میشه؟البته خودم هم کسانی را دیدم که با وجود داشتن این صفات در جسم باعث اعتماد ادم ها شدن اما ...؟؟

این ادم ها غیر از این که میخواهند حق را از بین ببرند ادم هایی هم که با حق هستند را هم از بین میبرند؟
چه جوری باید رفتار کرد؟
همشه باید با ادم ها سفر کرد تا ان ها را شناخت؟؟
بسیار سفر باید تا پخته شود خامی
ببخشید طولانی شد
سوالاتم جواب عملی میخواهند
اجرکم عند الله
معین پور


جواب ما

اینکه متوجه شدید به چیزهای دیگری غیر از اخلاص نیاز هست همه علامت حرکت و رشد است معلومه که شما در فضای جدیدی رفته اید که امکانات فضاهای قبل برای آنجا کافی نیست

مثل یه فضا نورد که وقتی از جو زمین بیرون میره به چیزای جدید تری نیاز داره

در مورد سوالتان هم عرض کنم اینکه با نزدیک شدن به خدا انسان صفتی رو پیدا کنه خب اینکه مشکلی نداره چون این صفت رو واقعا کسب کرده یه طلای واقعی است

مشکل اونجایی که طرف لباس اهل تواضع را به تن کرده اما واقعا متواضع نیست اگه با هایش یه خورده خودمونی بشی سریع خودشو نشون می ده

برای شناخت این آدما حوادث زندگی کافیه

البته ما نباید عجله داشته باشیم که این حادثه ها همین فردا اتفاق بیفتند

اینا رو واگذار به خود خدا بکنیم چون خودش خوب می دونه چه کسی رو در چه زمانی با حادثه ها امتحان کنه

مثلا ممکنه برای اینکه کینه و عقده ای بودن کسی رو نشون بده بیست سال صبر کنه تا برا همه معلوم بشه

گرچه برای اهل بصیرت از همان ابتدا مشخص است

اما بصیرت را باید کسب کرد

بصیرت هم شدت و ضعف داره یعنی ما باید آن به آن بصیرتمان را زیاد کنیم

شما اگه دو سال قبل خودت رو نگاه کنی تا به امسال متوجه می شوی بصیرتت بیشتر شده یا کمتر؟

معلومه که توی این مدت تونستی بصیرت بیشتری کسب کنی و از برخی سبقت بگیری

خب همین کار را باید ادامه داد و عجله نکرد

شما انتظار نداشته باش بصیرتی که عمار طی سالها تلاش در کنار علی کسب کرده ما یکی دو ساله به آن برسیم.

موفق باشید یا علی

ســـــــوالــــــی دیـــــــگـــــــــــر

سلام
ابتدا یک سوال بعد سر فرصت خواهم خواندتان ..
آیا شما جزء این گروه ها هستید ؟
جسارت نباشد فقط یک سوال است !

[خط فاصله]

جواب ما

سلام
والا چی بگم؟
نه یه صفت نه دو صفت!
موزه ای!! از جمیع این صفات!
بارها از همه اینها پیشش شکایت بردم
و
هنوز امید دارم روزی به شکایتم برسند که هم رفتن را و هم امید را خودش داده است
واین فضل سابق او باز امیدوارم کرد که اگر توفیق شکایت از این صفات رو داده است انشاالله که درمانش کند
کودی شده ام به پای درخت رحمتش شاید تبدیل به میوه گردم
چرا که او یبدل سیئات بالحسنات است
امید دارم(که خودش داد) تا تعفنم را تبدیل به حسنه کند
امید دارم گندم را تبدیل به حسنه کند
امید دارم زشتیم را تبدیل به جمال کند
امید دارم که باز به من امید دهد
مانند استخری می مانیم که روی آن آبی زلال است همه گمان می کنند که تصفیه شده ایم اما همین که چوب حوادث و بلاها به کف ما برسد و آنچه سالها در دل خود پنهان کرده بودیم را بیرون می ریزیم ناگهان می بینی این استخر زلال چه لجن ها که در خود پنهان نکرده بود
با این سوالتان چوبی به لجن های وجودم کشیدید
هنوز تصفیه نشدیم!!
اما اینکه چرا می گویم و می نویسم دلایل مختلف دارد اما یکی این است که امید دارم با پارس کردن سگی کسی راه را بیابد
درست است سگ نجس العین است اما می تواند نگهبان خوبی باشد در هنگام خطر پارس کند
من مانند شهدا تزکیه شده نیستم تا به قربانگاه برده شوم و قربانی شوم تا از تمام وجودم دیگران بهرهمند شوند
من اصلا قابل تزکیه نیستم مگر فضل او شاملم گردد
حال که نجسم چه کنم؟
علی را به بهانه نجس بودن رها کنم؟
پیامش را نرسانم؟
کلامش را نگویم؟
بگذار بعد دیگری از ابعاد بی نهایت علی برای دیگران فاش شود، و آن اینکه نجس ترین نجس ها که انسانهای آلوده هستند آنها نیز دم از علی می زنن!!!
امیـــــــــــد دارم در این قربانگاه خوبان پست تر از سگی نیز قبول شود
مرا یا این سوالت یاد تعفن ها انداختی!!
تعفن هایی که درونم ریشه گرفته اند
تعفن هایی که سالها با آن اخت شده ام و خو گرفته ام
تعفن هایی که دیگر بوی گندی از آنها احساس نمی کنم
اما
با این همه آلودگی و تعفن حاضر نیستم که از علی نگویم !
می نویسم و  می گویم حتی اگر به ضررم باشد
بگذار یک جا وفا کنیم!
آنچه گفتم از این گروه ها همه را خود دارم!!
نه تنها دارم که صادر می کنم!!!
با حرفم با سبک زندگیم تبلیغ می کنم!!
ما به علی وفا نکردیم
همیشه زبیر را شماتت می کنیم چون هنگامی که در جنگ جمل فهمید حق با علی است سر اسبش را کج کرد و رفت و دیگر با علی نجنگید. چرا نبرد را رها کرد و رفت؟ چرا کار را تمام نکرد؟
می دانی چرا شماتتش می کنیم؟
برای اینکه زیبر چرا می روی؟
چرا به همه اعلام نمی کنی که حق با علی است و تو اشتباه کردی؟
چرا زشتی کار تو سبب می شود که مردم حقانیت علی را نفهمند؟
می ترسم از اینکه زشتی کارم سبب شود که مردم زیبای کلام علی را نفهمند!
می ترسم به بهانه ی اینکه چون آلوده ام سکوت کنم بعد در قیامت به من بگویند خاک بر سر تو که آدم بشو نبودی!! تو که از این همه پلیدی جدا نمی شدی
پس چرا خریت کردی و به بهانه خود سازی دم از علی نزدی و برای یاری او گامی با وجود آلوده ات برنداشتی!
من یقین دارم که یکی از عظمت های علی در این است که گام های وجود های آلوده را می پذیرد و این کودهای متعفن را با کرم خود تبدیل به میوه شیرین می کند و این بخش کوچکی از عظمت ولایت است
مگر گناه من در برابر فضل علی چقدر است
با این همه کثافت و آلودگی یقین دارم گناهم در برابر فضل علی هیچ است و اصلا به حساب آورده نمی شود
ما باید حواسمان به فریب شیطان باشد که به هوای خودسازی و رهایی از آلودگی ها در یاری و تبلیغ علی و راه او که تا امروز استمرار دارد کوتاهی نکنیم
و
در آخر
آنچه امید دارم همه صفات گروه آخر است
که آن نیز در برابر فضل او هیچ است
باز یا علی

  • محمد جواد ابراهیمی

نظرات  (۶۵)

  • بال های گمشده
  • به گروه پنجم تو این روزگار بر نخوردیم...
    پاسخ:
    باید تلاش کرد حداقل تو مسیرشون باشیم
    هر جمعه یک پیام به امید ظهور

    مهمان نگاهم شو، دریک شب رویایی
    بگشای به روی من، یک پنجره زیبایی

    فانوس نگاهم را آویخته ام بر در
    من منتظرم زیرا،گفتند:"تو می آیی"

    بی تاب تر از موجم، بی خواب تر از دریا
    من مانده ام و یادت با یک شب یلدایی

    تا عابر چشمانم ، ره گم نکند در شب
    بر کوچه بتابان نور، ای ماه تماشایی

    از پهنه ی چشمانت، موج آمد ودل را برد
    آری شده ام اینک...دریایی دریایی

    تو رفتی و با لیلی، همراه شدی در عشق
    من نیز شدم مجنون، با یک دل صحرایی


    اللهم عجل لولیک الفرج
    سلام دوست عزیز

    شاید حق با شما باشه ، در این صورت شاعرش باید جوابگو باشه و متاسفانه

    شاعرش رو بنده نمی شناسم

    موفق باشید
    پاسخ:
    ممنونم
    دوستان من مثل گندمند .

    یعنی یک دنیا برکت و نعمت !

    نبودن شان قحطی و گرسنگی است

    و من چه خوشبختم که زردی خوشه های گندم در اطرافم موج می زند !
    وقتی سکوت خدا را در برابر راز و نیازت دیدی نگو خدا با من قهر است

    او به تمام کائنات فرمان سکوت داده تا حرف تو را بشنوند.

    پس حرف دلت را بگو ...


    پاسخ:
    آفرین
  • قاصدک گمنام
  • سلام بزرگوار
    خیلی ممنون که باز دعوتمون می کنین!!!افتخاریست
    انشاالله بتونیم مثل شهدا زندگی کنیم ومثل شهدا هم پر بکشیم
    من هم شما رو لینک کردم
    در پناه حق
    پاسخ:
    بزرگوارید
    سلام همه مطلبتون رو خوندم

    چقدر زود محکوم می کنید آدمو....

    اون موقع نظر نداشتم بذارم گذاشتم بده؟
    پاسخ:
    قصد جسارت نبود فقط سوال کردم
    یاد اون موقع ها بخیر که سری به مامیزدید ومثل یه برادر نصیحتمون میکردید.کلی مطلب گزاشتیم اما جای نظرات شما همیشه خالیه!!!
    پاسخ:
    مزاحم می شیم
    بازم که چیزی نگفتید!!!!خب یه نظری درمورد مطلب بزارید.خوبه بده زشته !!!!!
    پاسخ:
    صبرت کجا رفت؟
    شما میرین تو کانکتم و ازین بعد روزی چند تا میل ارسال میشه واستون.
    هر زمان خسته شدید از ارسال میلهام راحت عرض کنین بهم در هیچ کاری هیچ اجباری نیست .
    این میل شما نیس؟؟
    marsuos@yahoo.com
    اگه هست واسش ارسال کردم از تو وبتون برش داشتم
    32 تا گل!

    ممنون از لطفتون....

    بازم ببخشید....
    پاسخ:
    گرونیه دیگه!!
  • احسان برادری از بلوغ
  • با سلام و ممنون از حضور و هم اندیشی و لینک بلوغ
    والا در خصوص نظر دادن راجه به پستتون بایس بگم کار دعوت برا آپ های بلوغ با بروبچ بلوغ هست که زحمت اینکار رو میکشند و فقط اطلاع رسانی میکنن و یه جورایی حق با شماست ولی خب اونا کارشون اینه دیگه .
    برخی از دوستان از این کار گله میکنن که ما هم عرض میکنیم حق با شماست و اگه این روند رو نپسندد ما هم اسمشون رو از لیست دعوتی های بلوغ حذف میکنیم که ناراحت نشن. منتها با بررسی وب شما و محتویات اون اینکار رو نمیکنیم و بچه های ما همچنان به ارسال دعوت نامه برا شما ادامه خواند داد
    مگه اینکه نظرتون غیر این باشه
    خداوند همه مون رو از شرور فتنه های آخرالزمان حفش کنه و امثال شما رو در بصیرت افزایی زیاد کنه .
    و همه مون رو با عمارها و مالک ها و.............. و آیه الله مصباح ها قرین بکند.
    پاسخ:
    که حذف شدن خیلی چندشه!!!
  • پرستوی مهاجر
  • سلام
    وب پر محتوایی دارین...
    خوشحال میشم بهم سر بزنید.
    پاسخ:
    مزاحم شدیم
  • پرستوی مهاجر
  • دوباره سلام
    ممنون از حضور و نظرتون...
    با اجازه لین شدین...
    پاسخ:
    ممنون
  • واحه ای در نیزار
  • سلام.ممنون از حضور سبز شما.در کنار مطالب خوب,قالب وبلاگتون هم خیلی قشنگه

    پاسخ:
    ممنونم
    سلام بزرگوار!
    مطالب وبتون خیلی عالیه. مخصوصا که با نکات ظریفی که گوشزد می کنین امکان تطبیق مطالب را با شرایط کنونی بیشتر فراهم میکنین و به نوعی راه را برای مخاطب هموارتر می فرمایین. خدا قوت امید وارم امثال شما برادر بزرگوار که مطالبتون به نوعی از دغدغه هاتون خبر میده در فضای مجازی بیشتر و بیشتر بشه. علی یارتون
    وَ نَحنُ أَقرَبُ إِلَیهِ مِن حَبلِ الوَرید

    و ما از رگ گردن به او نزدیک‏ تریم ...

    ق ، آیه ۱۶

    ***
    آپم زدم
  • یک شیعه با سلاح قلم
  • مثل همیشه آموزنده بود...
    سلام بالاخره یه تعریف کوچولوازبصیرت توذهنمون نقش بست!!ممنون خیلی زیبابود.
    پاسخ:
    راستی سوال رد شمس رو جواب دادم
    سلام.
    بله من به سخنرانی مرسی گوش دادم.متاسفانه اطلاعات زیادی ندارم ولی مهم ترین نکته ای که توصحبتاشون بوداین بودکه اول صحبتشونوبانام ابوبکروعمر... شروع کردن درحالی که بیشترکسایی که سخنرانی کردن بااین که ثنی بودن این کارونکردن.ماهمیشه دنبال وحدت بودیم اما مثل اینکه این طعنه ای که زدن دنبال پاره شدن این وحدت بود.مثل اینکه ایشون تحصیلاتشونوتوکشورای آمریکایی تمام کردن پس ممکنه دوباره ماجرای آقای کرزی رئیس جمهورافغانستان که یک مهره آمریکایی بود اتفاق بیفته.پس نمیشه گفت که مرسی استکبار را خوب نمی شناسه وممکنه بخوره زمین این امکان هم وجودداره که ایشون بااطلاعات کامل دارن پشت مردم مصررومیگیرن.
    ببخشیدکه اطلاعت زیادی نداشتم!!!
    پاسخ:
    ممنونم
  • رهبرم به فدایت
  • سلام
    واقها بد زمانه ای شده دیگه آدم به خودشم اعتماد نداره که توی چه گروهی میتونه باشه
    از خدابخایم که توی هر امری بصیرت داشته باشیم وپشت حکومت عزیزمون باشیم تا به صاحب اصلیش بسپاریم انشاالله
    پاسخ:
    همان طور که فرمودین خود را به حضرت صاحب بسپاریم
    سلام دوست عزیز
    خوشبختی همان لحظه ایست که احساس می کنی خدا کنارت نشسته و تو به احترامش از گناه فاصله میگیری
    منتظر محبت شما نیز هستیم..
    پاسخ:
    مزاحم می شیم
    ان شاالله توفیق بندگی و تلاش در راه حق و عدالت نصیبمون شه .

    پرچم وبلاگتون همیشه در اهتزاز
    پاسخ:
    ممنونم
    سلام. ممنون از این که به وب من سر زدید.
    موفق باشید.
  • دختران مثبت 91
  • آفرین
  • حنیفا سادات
  • سلام
    ممنون از دعوتتون
    مثلِ همیشه قابل تامل و تدبر ...
    پاسخ:
    ممنونم
    با سلام بر محمد عزیز
    ضمن تسلیت به منا سبت امروز که مصادف است با جنگ احد در صدر اسلام وشهادت حمزه سید الشهداء که اولین شهیدی از اسلام است که از خاتدان نبی اکرم (ص) بود وحضرت خیلی به ایشان علاقه مند بود واز دست دانش برایش بسیار سنگین بود وبرای شهادتش بسیار گریست واز انجا که در مدینه حضرت حمزه تنها بود پیامبر اکرم (ص ) به همه مسلمانان سفارش نمود که بروند وبرای این فرمانده که ستون اسلام در ان شرایط بود بگریند حضرت فرمودند هر کس که برای زیارت من به مدینه بیاید قبر عمویم حمزه سید الشهداء را زیارت ننماید برمن جفا کرده است .
    دوست خوبم با تشکر از حضورت در کلبه محقر ولی مزین ومعزز به نام قران وسپاسگزار از مطلب بسیار آموزنده ات.
    کلامت کاملا متین وبجاست هر کس که ظرف وجود خویش را با خدا پر کند هر گز تنها نیست وهرکس که به او متکی باشد حتما از او الهام خواهد گرفت وانکس که از او بیاموزد اگر هم تمام عالم بر خلافش باشند هر گز افسرده نخواهد بود .
    دوست خوبم همه مشکلات بشر از انجا پدید می آید که در زندگی یاد او را فراموش کرده است ویا اینکه برایش شریک قرار داده ودر تنگنا ها بجای رجوع به خدای یکتا به شریکش مراجعه می کند که متا سفانه از این رفتارها در بین جامعه ما بسیار است وانکس که اورا فراموش کند حتمارفته رفته توجه اش به ایزد منان کم رنگ خواهد شد و حتما گرایش به سمت مخالف که همانا ابلیس وراه طاغوت است قوی تر شده ونا خواسته در هزاران دام وبلا که امروزه دیگران در ان بلا گرفتار هستند اسیر خواهد شد .
    ادامه دارد ...
    با سلام مجدد :
    ادامه از قبل ...
    فلسفه وجودی همه انبیاء الهی در زمانهای متفاوت وامم مختلف راهنمائی امتها به سوی خدا بوده که در راه وجاده شیطان که عدو مبین است قرار نگیرند که متاسفانه اغلب نسل بشر اغوای این دشمن قسم خورده قرار می گیرند که ظواهر دنیا ودنیا دوستی وزرق وبرق اشیاء درونش را جلوه می دهد .( دوست خوبم کار این دشمن جلوه دان باطل است وکمرنگ نشان دان حق ودراین خصوص استادی زبر دست است ) واز انجا که دشمن شناس نیستند در زمین او بازی می کنند ورفته رفته ارتباطشان با خدا ودوستان خدا کمتر می شود ودشمنی که حتما انان را به ورطه سقوط وجهنم سوق میدهد جای گزین ان می شود همین اصل مهم که به ( تولی وتبری ) در فقه ما مشهور است واز فروع دین ماست برای همین حذر از راه شیطان می باشد . فدای اسلام وهمه احکامش باشم که در ریزترین مسائل که حلال همه امور است سخن دارد وآنکس که گوش جان سپرد سعات مند گردید فدای قران وکلام خدا باشم که سر تا سرش هدایت وراهنماست کاشک بشر به جای در آغوش گرفتن نشانه های شیطان رو به سوی آیات رحمن می آورد تا سعاتمندواقعی باشد . .
    دوست خوبم این قصه تازه ای نیست تمام مشکلات بشر از اول تا به امروز همه وهمه اش برای دور بودن وندانستن وبه کار نبستن این کتاب انسانساز است . قران کتاب زندگی به بندگیست وراهنمای بشر وکاتالوگ هدایت بشر به ثواب است کاشک همه ما اینرا متوجه باشیم . انکه انرا یافت حتما از راه ذلالت که راه ابلیس و ایادیش است برحذرشدو انکه نشناخت حتما در لشکر سقوط قرار گرفت . دوست خوبم راه سومی وجود ندارد... بیش از این مصدع نمی شوم ...
    التماس دعا الاحقر ذهابی
    پاسخ:
    ممنون از حضور و حوصله اتان
  • امیر قافله عشق



  • می گن با هرکی دوست بشی شکل و فرم اونو می گیری
    فکرشو بکن…
    اگه با خدا دوست بشی ، چه زیبا شکل می گیری...


  • امیر قافله عشق



  • می گن با هرکی دوست بشی شکل و فرم اونو می گیری
    فکرشو بکن…
    اگه با خدا دوست بشی ، چه زیبا شکل می گیری...


    سلام عدم حضورم در نت را به مشغله زیاد کاریم بدونید و ببخشید.برای این وب ولایی با اجازه شما بنده پیشنهاد استفاده از منابع و رجوع دانش اموزامو به مدیر مدرسه دادم...البته اگر اجازه بدید استفاده از مطالب هم داشته باشیم...
    قلمتان همیشه پا بر جا
    پاسخ:
    لارم به اجازه نیست
    سلام علیکم
    اول از همه عذر بنده رو بخاطر دیر رسیدن خدمتتون ببخشید .. بیماری جسمی به من این اجازه رو نداد که بتونم زودتر برسم..

    در مورد پست هم حرفی جز تایید و تاکید نیست که سحن امام ما چیزی فراتر از این هاست..
    مولا یارتان..
    کاش میتوانستیم لیاقت یاری امام زمانمان را بیابیم..
    یا علی
    پاسخ:
    ممنون از حضورتون
    سلام.ما یک نظر گذاشتیم فکر کنم گم شد تو این سرعت بسییار خوب اینترنت
    خب دوباره میگذاریم
    پاسخ:
    ممنون از تلاشتون
    آ،چه مسلم است اینکه ما گروه پنجم نیستیم.
    چهار گروه اول هم فکرنکنم باشیم.یعنی انشاالهه که نیستیم.
    پس ما چه دسته ای هستیم؟
    دسته"رجال مع من غالب"؟
    شاید هم اصلا دسته به حساب نیاییم.
    (منظورم خودم بودم هرچند فعلها جمع به کار رفت)
    پاسخ:
    اگر جمع هم ببندید بر خلاف حق نگفتید
    سلام علیکم....
    ممنون خبرم کردی
  • بال های گمشده
  • سلام و درود بر برادر بزرگوارم...
    دوست داشتم یکی از اشعار استاد سپهری را که از خواندش لذت میبرم برای وجود مبارکتان ارسال کنم چرا که روح برادر بزرگوارمن با احساسات لطیف آشناست...

    ای در خور اوج!آواز تو در کوه صحر،
    وگیاهی به نماز.
    غم هارا گل کردم،پل زدم از خود تا صخره ی دوست،
    من هستم،و سفالینه ی تاریکی،
    وتراویدن راز ازلی.
    سر بر سنگ،و هوایی که خنک،
    وچناری که به فکر،
    و روانی که پراز ریزش دوست.
    خوابم چه سبک،ابر نیایش چه بلند،
    وچه زیبا بوته ی زیست،و چه تنها من!
    تنها من،و سر انگشتم در چشمه ی یاد،
    و کبوتر ها لب آب.
    هم خنده ی موج،هم تن زنبوری بر سبزه ی مرگ،
    وشکوهی در پنجه ی باد.
    من از تو پرم،
    ای روزنه ی باغ هم آهنگی کاج و من وترس!
    هنگام من است،ای در به فراز،
    ای جاده به نیلوفر خاموش پیام.
    خداحافظ...
    پاسخ:
    شعرتون هم خیلی زیبا بود
    باسلام مجدد

    به روی چشم حتما خواهم خوند شایدهم این حکمت خداست که شمارو باوب بنده آشناکرده ....امابازم ممنون

    درموردسوتفاهم حقیقتش کمی حرفاتون بهم برخورداماخوب حالاکه فرمودید سوتفاهمی ب.د پیش اومده ازطرف بنده ...معذرت میخوام وامابازم ممنون

    التماس دعا
    باسلام مجدد

    چشم حتمابه اون وب هم سرمیزنم وامادرموردکتاب سوالی داشتم ایا این کتاب منتشر شده که ازکتابخانه هم بتوننیم فراهمش کنیم ویااینکه فقط ازطریق رایانه بایستی خوند؟
    پاسخ:
    بله در کتاب فروشی ها هم هست
  • امیر قافله عشق
  • " امیر قافله عشق "افتخار دارد تا نام زیبای

    " جنبش مرصوص "

    را در پیوندهای خود داشته باشد.



    یا علی مدد . . .



    خوش باشی ومهربون.





    سلام.
    جالب بود. لذت بردم زیاد.
    پاسخ:
    ممنونم
    سلام جدی جالب بود. استفاده کردیم.
    پاسخ:
    ممنونم
    در این اردو که فرمودید میشود شرکت کرد؟
    کاش نفرمایید نه...
    به مغالطه و جدل بسیار علاقه دارم
    لینک شدی اخوی ... برا اپام خبرمیکنم برا اپات خبرکن سپاس فراوان
    پاسخ:
    ممنون
    بسم الله الرحمن الرحیم
    خدمت جناب آقا ابراهمیمی
    سلام علیکم
    از وب شما دیدن بعمل آمد انشاءالله در بازدیدهای آینده از مطالب شما استفاده و تبادل نظر خواهد شد . ضمنا در صورت داشتن تلفن همراه با شماره ما تماس حاصل فرمائید خوشحال می شوم .
    سایه مقام عظمال ولایت مستدام باد
    وارث شکری
    پاسخ:
    یا علی
    ای بابا
    ما کلا سلب توفیقیم...
    پاسخ:
    اگه به این چیزا بشه بگن توفیق
    سلام

    با توجه به تهاجمات فرهنگی از همه سو و دغدغه مقام معظم رهبری از این موضوع، بیاییم تنها سایت برون مرزی در ایران رو برای مردم بیشتر اطلاع رسانی کنیم تا جوانان پاک مملکت مون از رسانه های خارجی اطلاع و نگاه درستی داشته باشند و گول حرف ها و مطالب فتنه انگیز و بی منطق آنها رو نخورند.

    همه چیز از ماهواره؛ شبکه بی بی سی، من و تو، فارسی وان و ... و همچنین داغ ترین و خفن ترین مطالب سیاسی، ورزشی، حوادث و ... رو اونجا میتونید ببینید.

    آدرس سایت: جام نیوز www.jamnews.ir

    یا علی



    پاسخ:
    ممنون
    مگه من گفتم جدی نگفتی اخوی؟!!!
    پاسخ:
    نــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه!
    اپم اخوی
    پاسخ:
    بله ممنونم
    با همه ی بی سر و سامانیم
    باز بدنبال پریشانیم
    طاقت فرسودگی ام هیچ نیست
    در پی ویران شدنی آنی ام
    ...
    سلام
    چند روزی نبودم نظر نگذاشتم
    ریا نشه دو بار رفتم کربلا(حرم شاه عبدالعظیم و مشهد اردهال و ....)
    زیارتمون قبول
    اما این را گفتم که بگم توی این سفر با مسائلی برخورد کردم که دقیقا منو یاد پست های شما وخطبه ی حضرت می انداخت

    این که ادم در این مسائل کم نیاره فکر کنم یه چیزی بالاتر از اخلاص میخواهد که نمی دانم چیست!!!!!
    مثل موقعی که میدونی این حرف یا این عمل اشتباهه و یا حتی یه فساده اما نمینونی کاریش بکنی
    فکر میکردم اگه ادم اخلاص داشته باشه تا اخرش تلاش میکنه تا به نتیجه برسه اما یک چیز دیگه هم نیازه واون هم فکر کنم
    عشق و محبته
    عشق به این که بتونی به یک نفر حق را بشناسونی یا حداقل جلوی انحرافات را بگیری ویا بهتر بگم دغدغه دینی داشته باشه

    ما که مثل پیامبر نیستیم
    که با ان همه درد و رنج باز هم عشق به هدایت مردم داشتند
    بگذریم
    یه سوال از پست های قبلی ذهنم را مشغول کرده هر از چند گاهی جوابی برایش پیدا میکنم اما بعدا کم می اورم
    شما گفته بودید بعضی از این گروه خود را متواضع وبا وقار نشان میدهند
    فکر میکنم بعضی از صفات هستند که انسان با نزدیکی به خداوند میتونه به دست بیاره مثل وقار این طور نیست؟!
    پس تکلیف این گروه چی میشه؟البته خودم هم کسانی را دیدم که با وجود داشتن این صفات در جسم باعث اعتماد ادم ها شدن اما ...؟؟

    این ادم ها غیر از این که میخواهند حق را از بین ببرند ادم هایی هم که با حق هستند را هم از بین میبرند؟
    چه جوری باید رفتار کرد؟
    همشه باید با ادم ها سفر کرد تا ان ها را شناخت؟؟
    بسیار سفر باید تا پخته شود خامی
    ببخشید طولانی شد
    سوالاتم جواب عملی میخواهند
    اجرکم عند الله
    معین پور
    پاسخ:
    جواب شما ذیل همان پست داده شد.
    قالب نو مبارک.بروزم
    پاسخ:
    برخی اعتراض کردند که نوشته ها می آد روی عکس اقا نمی شه خوند رفتم کلی گشتم تا یه قاب ساده پیدا کردم و البته شیک تا دیگه حالا حالا ها عوضش نکنم
    سلام بزرگوار
    با حدود شرعی !!!!! بروزم و منتظر نظراتتونم .
    التماس دعا
    پاسخ:
    چشم
    سلام

    بیشتر مطالبتون v, مطالعه کردم خیلی وب خوبی دارید امیدوارم همیشه همینجوری ادامه بدید راستش می خواستم ببینم اگه دوست داشته باشی با هم تبادل لینک کنیم (پیج رنک وبلاگم هم 2است)اگه شما هم مایل بودی لطفا منو با نام یا صاحب الزمان لینک کن وخبر بده تادراولین فرصت لینکتو ثبت کنم.

    راستی اگه لطف کنی و تو نظر سنجی شرکت کنی ممنونت می شم
    پاسخ:
    چشم
  • فاطمه معین زاده
  • سلام از آشنایی با وبلاگ پر محتوا و اعتقادی و بسیار زیبای شما خیلی خوشحالم. با یک غزل حسرتی به روزم ... تشریف بفرمایید.
    پاسخ:
    چشم انشاالله فردا می آم
  • احسان برادری از بلوغ
  • با سلام مجدد
    چندش رو خوب اومدین
    پاسخ:
    سلام ممنونم
  • مرتضی میرچولی
  • با سلام وقت بخیر خدمت شما
    لطفا وبلاگ طرفداران دکتر محسن رضایی را مشاهده فرمایید و در نظرسنجی آن شرکت نمایید.
    با ثبت نظرات و انتقادات خود در بخش نظرات ما را در بهبود و پیشرفت یاری نمایید.

    در صورت تمایل به تبادل لینک ما را با
    عنوان: طرفداران دکتر محسن رضایی

    لینک نمایید و سپس به ما اطلاع دهید بلافاصله با افتخار لینک خواهید شد.

    و در صورت تمایل به همکاری و حمایت از دکتر با ایمیل
    با تشکر
    سلام

    شما هم با افتخار لینک شدید
    پاسخ:
    ممنون پسر خوب
    ای طبیبا بسر بستر بیمار بیا بهر دلداری دلسوخته زار بیا
    تو که دل را به نگاهی بربودی زکفم بپرستاری بیمار دل افکار بیا . . .
    به امید ظهورش . . .
    پاسخ:
    انشاالله
    سلام
    ابتدا یک سوال بعد سر فرصت خواهم خواندتان ..
    آیا شما جزء این گروه ها هستید ؟
    جسارت نباشد فقط یک سوال است !
    پاسخ:
    جواب را در ذیل همان پست نوشته ام(چون حجمش زیاد بود سیستم بلاگفا اجازه ثبت در این فضا را نداد)
    سلام دوست عزیزم
    با عرض وادب واحترم وموفقیت روز افزون برای شما از بذل عنایت شما واز حضور سبزتان در وبلاگم تقدیر وتشکر می کنم از وب شمام باز دید نمودم وب قشنگی داری انشاءا... که موفق باشی /تا بعد
    سلام
    سوال بسم هو ...زیبا بود
    جواب شما زیباتر
    ولی یک سوال
    همیشه میگند وقتی میخوای حرفی بزنی ببین خودت عمل کردی یا نه
    شاید همین باعث میشه ما خیلی وقت ها حرف نزنیم
    هر چند وب شما آگاهی میده اما بازم یه جورایی نیازمند عمل خود ما هم میشه
    نمیشه؟؟
    البته منظورم خودمم برای حرف هایی که میزنم
    این پیام صرفا جنبه ی سوال داشت

    در ضمن از صراحتتان و شجاعتتان در پیام های دوستان لذت بردم
    یا علی
    معین پور
    همیشه نباید سکوت کرد گاهی اوقات با سکوت حق کسی ضایع میشه


    مرسی................
    سلام همسنگری
    با یه سوال بروزم و منتظر حضورتونم . التماس دعا
    پاسخ:
    سلام ممنونم
  • آزاده سربدار
  • سلام ممنون از حضورتون یاعلی
    پاسخ:
    سلام
    خواهش
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">