قسمت سیزدهم از تحلیل خطبه 16 نهج البلاغه (حکومت اسلامی، آرمانها و رسالت ها 5)
- سه شنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۲، ۱۲:۴۶ ق.ظ
- ۱۵۸ نظر
خلاصه این پست برا اونا که وقت ندارن
در چهار قسمت قبل از این بحث، به شبهاتی که در مورد حکومت اسلامی مطرح شده بود پاسخ دادیم. از اهمیت مناسبات اجتماعی بر مناسبات فردی تا حرکت در شعاع نور ولایت، از اهمیت مسیر تا اهمیت هدف و.... سخن گفتیم.
در این پست حول دو محور دیگر به شبهات مطرح شده پاسخ داده ایم تا از جوانب مختلف به مساله حکومت دینی نگریسته باشیم.
دو محوری که در این پست پیرامون آن سخن گفته ایم، 1: توانایی های ما در عصر غیبت. 2: حرکت پرشتاب حکومت دینی در اوج ظلم و فساد
برای اطلاع بیشتر می توانید به ادامه مطلب مراجعه نمایید
مشروح این پست برا اونا که اهل دقتند در ادامه مطلب
در قسمت قبل به دو نکته مهم در حکومت اسلامی اشاره کردیم، الف: اهمیت مناسبات اجتماعی، سیاسی و بین المللی بر مناسبات فردی. ب: فهم نواقص و کاستی ها در شعاع نور ولایت
بحث ما در این پست در دو محور مطرح می شود.
محور اول: انتظار و توان حکومت اسلامی در عصر غیبت
نکته ای مهمی که می بایست به آن توجه داشت این است که ما در دوران غیبت، و در انتهای این دوران(انشاالله) هستیم. دورانی که بنا بر روایات ما دورانی بس تاریک و ظلمانی است.
دورانی که از دین جز نامی باقی نمی ماند و بنابر آنچه در دعای عهد می خوانیم فساد در خشکی و دریا، به دلیل اعمال مردم ظاهر می شود.
در دورانی که قرآن و اهل آن در اقلیت هستند(بحارالانوار جلد52ص190) دورانی که هم از نظر اجتماعی و و هم اقتصادی و سیاسی بدترین و تاریک ترین دوران است.
حال در چنین ظلمتی چه باید کرد؟
باید بی کار نشست و منتظر طلوع خورشید بود؟
باید منتظر باشیم تا نور صبح بیاید؟ یا اینکه می توانیم در چنین دورانی شمعی روشن نماییم و چراغی برافروزیم؟
حکومت جمهوری اسلامی داعیه حکومت حضرت ولی عصر «عج» را ندارد. کسی ادعا نکرده است که می خواهیم با تمام این ظلم و تاریکی مبارزه کنیم. چرا که کسی غیر از موعود توانایی چنین کاری را ندارد. حکومت جمهوری اسلامی قصد دارد در این ظلمت عصر غیبت، نوری در دست بگیرد تا بتواند قسمتی از عرصه را روشن کند که این کار سبب زنده شدن امیدها می شود.
مثل حکومت اسلامی در این دوران مثل دست گرفتن چراغی در بیابانی بسیار تاریک است، کسانی که تحت ولایت این نور در آیند اطراف خود را می بینند، اما نباید انتظار داشته باشند که با این نور تمام آن بیابان روشن شود.
حال که این نور روشن شده چه باید کرد؟
اول از همه توقع خورشید از آن نباید داشت چرا این نور به دست غیر معصومین علیهم السلام روشن شده است.(کنترل انتظارات)
دوم: اینکه این نور نمی تواند همه این بیابان روشن کند، دلیل و مجوز برای خاموش کردن آن نمی شود. پس نباید با سخنان و توقعات بیجا سنگ دست بگیریم تا خاموشش کنیم.
یکی از مغالطات دشمن و فریب های او همین نکته است.
می شنویم که می گویند این بود آن حکومت اسلامی؟؟؟
این همه ظلم و جور!!
این همه تبعیض!!
این همه فساد!!
حال که این همه فساد و... است پس همین نور باید خاموش شود و حکومتی سکولار بیاید که مدعی نور در دست گرفتن نباشد.
نکته ای که اینان از آن غافلند این است که فسادی که در دوره آخر الزمان روایات - با بهره گیری از آیات قرآن - به آن اشاره دارند، فساد فراگیر است بصورتی که تمام خشکی و دریا را فرا می گیرد!
یعنی در همین جایی که ما نور در دست گرفته ایم تاریکی فساد وجود دارد، اما وجه مغالطه این است که با بودن فساد، نمی توان نتیجه گرفت که منبع نور باید از بین برود!!
می گویند شما ادعای نور کرده اید!
بله ما به اندازه ادعای خودمان روشنی آوردیم، اما این روشنی صد در صد نیست و نباید انتظار داشت که همه جا را روشن نماید.
به عنوان نمونه روایتی را که مرحوم سید بن طاووس در کتاب «التشریف بالمنن فی التعریف بالفتن، ص: 118» آورده اند ذکر می کنم.
قال: حدّثنا نعیم، حدّثنا محمّد بن فضیل و عبد اللّه بن إدریس و جریر عن یزید بن أبی زیاد عن إبراهیم عن علقمة عن عبد اللّه، قال: بینما نحن عند رسول اللّه صلّى اللّه علیه و سلّم، إذ جاء فتیة من بنی هاشم، فتغیّر لونه، فقلنا: یا رسول اللّه ما نزال نرى فی وجهک شیئا نکرهه، قال: «إنّا أهل بیت اختار اللّه لنا الآخرة على الدنیا، و إنّ أهل بیتی هؤلاء سیلقون بعدی بلاء و تطریدا و تشریدا حتى یأتی قوم من هاهنا من نحو المشرق، أصحاب رایات سود، یسألون الحقّ فلا یعطونه مرّتین أو ثلاثا، فیقاتلون فینصرون، فیعطون ما سألوا، فلا یقبلونها حتى یدفعوها إلى رجل من أهل بیتی، فیملأها عدلا کما ملئوها ظلما، فمن أدرک ذلک منکم فلیأتهم و لو حبوا على الثلج فإنّه المهدی»
عبد اللَّه گوید: در زمانی خدمت رسول خدا بودیم، جوانى از بنى هاشم آمد و رنگ آن حضرت تغییر کرد، سوال کردند که یا رسول الله چرا در صورت شما نارحتی می بینیم؟
حضرت جواب دادند خداوند برای ما اهل بیت، آخرت را خواسته است و اهل بیت من، بعد از من دچار بلا شده و از حقوق خود محروم می شوند تا اینکه عدهاى با بیرق هاى سیاه از طرف مشرق قیام می کنند دو سه مرتبه ای برای گرفتن حق قیام می کنند اما موفق نمی شوند تا اینکه جنگ می شود و آنها در این جنگ پیروز می شوند و حق آنها به آنها داده می شود ولی آنها این حق و حکومت را قبول نمی کنند و آن را به مردی از فرزندان من رد می کنند و او است که زمین را پر از عدل و داد میکند در حالی که پر از ظلم و جور شده است، هر کدام از شما آن زمان را درک کردید خود را به او برسانید حتی اگر مجبور شدید سینه خیز بر روی برف خود را بکشید تا به او برسید زیرا که او مهدى علیه السّلام است.
توجه به چند نکته در این روایت ضروری است.
1: حضرت رسول صل الله علیه و آله می فرمایند قیامی که از طرف شرق سر زمین عربستان اتفاق می افتد در زمانی است که زمین پر از ظلم و جور شده است.
2: گروهی که از طرف مشرق قیام کرده اند در گرفتن حق(حکومت) پس از چند مرتبه شکست، پیروز می شوند. نکته مهم این است که هدف آنها گرفتن این حق است نه از بین بردن ظلم و جور در عالم.
چرا که از بین بردن ظلم و جور در سطح عالم از رسالت های حضرت حجت است.
3: همان طور که ذکر شد آنها به دنبال بر طرف کردن همه این ظلم و جور نیستند، بلکه آنها به دنبال این هستند که این حق(حکومت) را به فرزند من(حضرت حجت) باز گردانند.
با توجه به نکاتی که از سیاق این روایت به دست می آید، می بینیم که تشکیل حکومت اسلامی چیزی جدای از بین بردن ظلم و جور در سطح عالم است. حکومت اسلامی در عصر غیبت با توجه به توان خود مدعی از بین بردن ظلم و جور فراگیر است.
امیدوارم به کلمه « مُلِئَتْ » در این روایت توجه نمایید «یَمْلَأُهَا عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً عَلَى فَتْرَةٍ مِنَ الْأَئِمَّة» (الکافی ؛ ج1 ؛ ص341)
شبیه به این عبارت در روایات زیاد داریم، که می فرماید زمین «پر» از ظلم و جور می شود.
این «پری و فراگیری» تصوری صحیح می خواهد. در روایت تخصیص نمی زند که همه جا پر از ظلم و جور است، الا یک منطقه خاص!
بلکه می فرماید این ظلم « فراگیر» است.
وقتی شما لیوان را پر از آب می کنی، آب تمام فضای لیوان را فرا می گیرد و نمی شود گفت قسمتی از لیوان خالی است!
اما این تعبیرات هیچ منافاتی با تشکیل حکومت حقِ اسلامی، برای رسیدن به حضرت حجت ندارد، همان طور که در روایتی که سید بن طاووس آورده بود به آن اشاره کردیم.
درسته ظلم و جور مانند سیلابی عظیم همه جا را فرا گرفته اما برخی در برابر این سیلاب مقاومت و پیشروی می کنند، در مورد شاخصه های این مقاومت و پیشروی در ادامه همین پست صحبت خواهیم کرد، تا ادعای صرف نکرده باشیم.
یعنی وقتی ما می گوییم در برابر این ظلم مقاومت کردیم، نه به این معنا است که صد در صد مقاومت داشته ایم، اما در حد صفر هم نبوده ایم بلکه در برخی از امور نمره بسیار عالی گرفته ایم که معدل کلی ما را بالا می برد.
شاخصه مهم استکبار ستیزی، شاخصه مهم استقلال، شاخصه مهم مردم سالاری دینی و... از شاخصه هایی است که بیانگر مقاومت ما در برابر این ظلم فراگیر است.
نکته مهم دیگر این است که در روایت می فرماید ظلم فراگیر می شود نه اینکه ظالم زیاد می شود.
حکومت ما از حکومت هایی است که تحت همین ظلم جهانی است و جزء مظلوم ترین حکومت ها در عرصه بین الملل است.
حکومت ما نه تنها ظالم نیست بلکه مظلوم نیز واقع شده است و آنچه از فسادها می بینیم از ظلم حکومت نیست، بلکه حکومت در سطح کلان علم دار مبارزه با فساد است و در این راه موفقیت هایی داشته است.
اگر بخواهیم قضاوتی عادلانه برای حکومت اسلامی داشته باشیم می بایست وضعیت فعلی را با نقطه شروع و آغاز مقایسه کنیم نه با وضعیت آرمانی و مطلوب.
حرکت ما حرکتی در حال «شدن» است، ما از نفی طاغوت در داخل کشور آغاز کردیم و تا مبارزه با استکبار در عرصه های مختلف جلو آمده ایم.
در این مسیر «شدن» گاهی پرشتاب و گاهی کندتر حرکت کرده ایم و جالب این است در جاهایی که دولت های بر آمده از رای ملت، به ولایت و اندیشه انقلاب نزدیک شده اند حرکتی پرشتاب و قابل ستایش داشته اند و در جاهایی که دولت ها به سمت اندیشه های سرمایه دار غربی و ... نزدیک شده اند حرکت هایی کند و پر تنش را داشته ایم.
نمونه هایی از حرکت ما در این ظلم فراگیر
محور دوم: حرکت پر شتاب حکومت دینی
علی رغم همه مشکلات و تحریم ها و فشارها، حکومت دینی در همه عرصه ها حرکت پر شتابی داشته است.
این شتاب در همه عرصه ها بوده است ولی در برخی با شدت و برخی قدری ضعیف تر می باشد.
برای نمونه به شتاب علمی کشور اشاره می کنیم. بنابر اعلام « science metrix» ایران مقام اول رشد شتاب علم در جهان را داشته است. باید توجه داشت که این شتاب را می بایست با نقطه شروع سنجش شود، درست است که امروز بیشترین تولید علم برای کشور امریکا می باشد، اما بیشترین شتاب را در جهان ما داشته ایم.
دانش آموزی را تصور نمایید که به دلیل محرومیت های شدید، از نظر درسی بسیار ضعیف بود، بگونه ای که از برآوردن احتیاجات اولیه خود نیز عاجز بود. فاصله این دانش آموز با دانش آموز رتبه یک مدرسه فاصله بسیار زیادی است به طوری که دانش آموز اول معدلش 19 است و این دانش آموز معدلش 1 است.
این دانش آموز با خودباوری که پیدا می کند شروع به تلاش برای تحصیل بیشتر می نماید و موفق می شود معدل خود را 13 برساند، اما دانش آموز معدل 19 فقط نیم نمره رشد کرده است اما این دانش آموز 12 نمره رشد داشته است.
شتابی که ما در علم داشته ایم چنین شتابی است که اگر ادامه پیدا کند جای شاگرد اول را خواهیم گرفت، چرا که ما در اوج تحریم ها و فشارها حرکت کرده ایم(حرکت مظلومانه) و آنها در اوج رفاه و ظلم.(حرکت ظالمانه)
ما از چنین فاصله ای حرکت کرده ایم و به وضع موجود رسیده ایم، وضعیتی که ما الان در آن قرار داریم وضعیتی است که می توانیم پیشرفته ترین هواپیماهای بدون سرنشین دنیا را سالم به غنیمت بگیریم.
وضعیت امروز ما به جایی رسیده است که ما جز ده کشور تولید کننده جنگنده در دنیا هستیم و پیشرفته ترین جنگنده ها را تولید می کنیم.
برخی از این کشورها تا به حال فقط یک نوع جنگنده تولید کرده اند(مانند: سوئد، انگلیس، چین، جمهوری چک، رژیم صهیونیستی) برخی دیگر مانند ژاپن فقط دو نوع جنگنده تولید کند و بعد از آن فرانسه با تولید چهار نوع جنگنده، و روسیه با تولید 15 و آمریکا با تولید 20 نوع جنگنده بیشترین تولید را داشته اند.
ایران با تولید جنگنده هایی مثل، آذرخش، شفق، صاعقه، قاهر 313 و نمونه اف 15 امریکا، تبدیل به 5 قطب تولید جنگنده در دنیا شده است.
در کنار این تولیدات، قدرت موشکی، قدرت زرهی، قدرت پهبادها، جنگ های الکترونیکی، ناوشکن ها، زیردریایی ها و... هم اضافه نمایید که اگر بخواهیم به هر کدام به صورت جداگانه و تخصصی بپردازیم به گونه ای که مقایسه ای بین محصولات خود و رقیب ها و دشمنانمان داشته باشیم بحث بسیار مفصلی خواهد شد.
موفقیت ها در امور پژشکی در تمام شاخه های آن، موفقیت در امور تولید داروها، تجهیزات پزشکی و... گوشه ای از این پیشرفت است.
موفقیت در علوم پایه مانند فیزیک، شیمی و....
موفقیت در رسیدن به فناوری های هسته ای، نانو، سلولهای بنیادی و...
موفقیت صنایع نفتی، خودرو، و...
موفقیت های در عرصه سایبری و...
موفقیت در عرصه هوا فضا، ماهواره ها، فرستادن موجود زنده به فضا و...
موفقیت در عرصه زیست فناوری و...
همه اینها بخشی از پیشرفت است که جمع شدن همه اینها در کنار هم در دنیای معاصر کم نظیر است بلکه بی نظیر، چرا که ما به همه این موفقیت ها در سایه تحریم های فلج کننده و دشمنی های گسترده خارجی و کارشکنی های خودفروختگان داخلی رسیده ایم.
اگر هر کدام از اینها را به تفصیل مورد بررسی قرار دهیم می بینیم نه تنها اتوبوسی که ما بر آن سوار هستیم بهترین مسیر و بهترین راننده را دارد، بلکه بهترین اتوبوس هم از نظر امکانات همین اتوبوس است. به دلیل اینکه اقتصاد و صنعت و... در کشور ما مستقل است، پا فشاری بر آرمانها و باج ندادن به دشمن سبب فلج شدن ما نمی شود.
حتما شما هم دیده اید(در نامزدهای ریاست جمهوری داشتیم) کسانی را که، ایران را با کشوری مثل کره جنوبی یا مالزی و... مقایسه می کنند و می گویند آنها کجایند و ما کجا!!!
نکته ای که باید به آن توجه داشت این است که کدام یک از این کشورها توانسته اند بر روی آرمانهایی شبیه به آرمانهای ما پافشاری نمایند و هزینه آن را نیز بپردازند؟
کره جنوبی هزینه مبارزه با استکبار داده است؟
مالزی هزینه مبارزه با اسرائیل داده است؟
ترکیه هزینه تحریم های شدید و فلج کننده را داده است؟
جالب این است که نه تنها بر اصول خود پافشاری کرده ایم و کوتاه نیامده ایم، بلکه از همه این کشورها جلوتر هستیم.
درست است که مالزی در ساخت محصولات و لوازم خانگی پیشرفت داشته، اما در ساخت صنایع دفاعی چه؟
مالزی چه تولید کرده که نیروی باز دارنده ای در برابر امریکا باشد؟
و همین طور بقیه این کشورها
از نظر عقلی شما اولویت سرمایه گذاری را به کدام یک از این دو گزینه می دهید؟ الف: سرمایه گذاری در مسائل دفاعی، رزمی و زیر ساختی. ب: سرمایه گذاری در مسائل مصرفی و لوازم خانگی و...
نکته مهم تر این است که ما نباید خودمان را با این کشورها مقایسه کنیم(گر چه اگر مقایسه شود باز ما برنده میدان هستیم) ما باید خودمان را با کشور مصر، لیبی، تونس و... مقایسه کنیم، کشورهایی که حاکمان آنها دست نشانده امریکا بودند و در مقابل گرفتن کمک های مالی ناچیز با او همراه شده اند.
حکومت طاغوتی ایران همان حکومت مصر و... بود، ما باید خودمان را با مصر امروز مقایسه کنیم، اگر هنوز حکومت طاغوت در این کشور حاکم بود ما تازه شبیه مصر امروز شده بودیم.
و اگر حکومت سکولارها حاکم بودند، شبیه ترکیه امروز شده بودیم، ترکیه ای که شلوار لی و لوازم خانوادگی خوب تولید می کند اما استقلال سیاسی و اقتصادی ندارد.
مطمئن باشیم که سکولارها جرأت تولید موشک و جنگنده در این سطح را نداشتند، مطمئن باشیم که سکولارها با اخم دشمن به خود می لرزیدند، و اخم دشمن را جنگ تصور می کردند و انرژی هسته ای را از ترس، تعلیق می کردند و تمام معادن اورانیوم یزد را جارو می کردند و تحویل دشمن می دادند تا بتوانند پارچه شلوار جین تولید کنند!!!!!
تازه این حرف ها در یک نگاه خوش بینانه است، یعنی ما فرض را بر این گذاشته ایم که سکولارها و طیف آنان، دلشان برای این مملکت می سوزد و می خواهند برای آن تلاشی داشته باشند. این حرف در فرضی است که سکولار ها فقط نوک دماغشان را نبینند و تمام دغدغه ی آن ها این نباشد که بتوانند به راحتی ویزای فلان کشور اروپایی را بگیرند و فلان سفارت را در تهران باز کنند و یا وقتی به کشور اروپایی می روند کسی به آنها لبخند بزند!!
در حالی که اگر به قضاوت های اینها توجه کنیم چنین می گویند: ما در دنیا خوار شده ایم اگر الان به یک کشور اروپایی سفر کنید و بفهمند شما ایرانی هستی شما را تحقیر می کنند!! به راحتی به شما ویزا نمی دهند در روزنامه های آنها به ما توهین می شود و...
به این جور آدما چی می شه گفت؟
کسانی که برای یک تیتر روزنامه غیرت خود را می دهند و نه ناموس!!!
کسانی که برای یک ویزا از خیلی از اصول چشم می پوشند!
کسانی که به خاطر یک ماشین تولید اروپا شرف و عزت می فروشند!!!
اگر ما بسیاری از این پیشرفت ها را تعطیل کنیم و مانند ترکیه تا کمر خم شویم، آن وقت پیشرفته ایم؟
نمی دانم اینان پیشرفت را در چه می بینند این همه دستاورد کلان را نادیده می گیرند و به دنبال آفتابه لگن اورپایی هستند!!
بحث دستاوردهای ایران و پیشرفت های حیرت انگیز او جای کار مفصل دارد، پیشرفت هایی که در دوران دولت مقاومت سرعت صد چندان داشت، دولتی که با شعارهای انقلابی آمد، کارهایی کرد که دولت های قبل جرات آن را نداشتند.
البته بحث من در مورد دولت ها نیست، چرا که اگر دولتی موفقیتی کسب کرده همه در شعاع نور ولایت بوده است، کسانی از این نور بهره بردند و کسانی از آن فاصله گرفتند و صدقه خور شدند!
انشاالله قسمت پایانی این بخش را در پست بعد ارائه خواهیم کرد.
- ۹۲/۰۴/۲۵
با کمال افتخار لینک شدید