جنبش مرصوص

تحلیلی سیاسی فرهنگی

جنبش مرصوص

تحلیلی سیاسی فرهنگی

جنبش مرصوص

خداوند در سوره صف می فرماید:
إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الَّذینَ یُقاتِلُونَ فی‏ سَبیلِهِ صَفًّا کَأَنَّهُمْ بُنْیانٌ مَرْصُوصٌ

می خواهیم از مرصوصین شویم.
بنیان مرصوص یعنی بناهای پولادین

پیوندها

اخلاق تشکیلاتی12

یکی از سازه های اصلی اخلاق تشکیلاتی اتحاد در طرح کلی است.

 

اتحاد در طرح کلی با اتحاد اجراء و برنامه فرق دارد و اگر در مجموعه ای بین اجزاء آن مجموعه به جای اتحاد در طرح کلی، اتحاد در برنامه و اجرا وجود داشت مطمئنا آن مجموعه از هم خواهد پاشید و تشکیلات آن به سر انجام نخواهد رسید.
برای اینکه بحث قدری باز تر بشود چند مثال می زنم.
یک گاری را تصور کنید که از چهار طرف به چهار اسب بسته شده است و هرکدام از آنها می خواهند مسیر و جهت خود را بروند، درست است که در اینجا ما در گاری اتحاد داریم اما در جهت و مسیر حرکت چهار جهت کاملا مخالف از هم داریم و در اینجاست که این گاری از هم می پاچد و قطعه قطعه می شود.


در حالی که اگر ما چند گاری را مانند واگن های قطار که متعدد هستند و اتحادی ندارند، به یک لوکوموتیو ببندیم همه واگن ها را به مقصد می رساند چون در طرح کلی که همان ریل ، لوکوموتیو و لوکوموتیو ران، است، با هم اتحاد دارند.
مثال دیگر
یک ماشین را تصور کنید با اجزاء مختلف و کارهاى مختلف؛ با اینکه در اجزاء مختلف هستند و اتحادی ندارند  با همین اختلاف در اجزاء، به حرکت و پیشرفت دست مى‏یابد. چرا؟ چون از یک طرح کلى برخوردار است .

تشکل ها و مجموعه های فرهنگی هم مانند این ماشین می توانند با تمام اختلاف‏هایشان، اگر از یک طرح کلى، برخوردار باشند به حرکت و پیشرفت دست ‏یابند و همین اختلاف‏ها اگر طرح کلی وجود داشته باشد مفید می شود اما اگر در اجزاء اتحاد داشته باشند ولی در طرح کلی اختلاف باشد چنین اختلافی مانند از هم پاچیدن گاری می شود.
اگر در مجموعه ها و تشکلات فرهنگی ما طرح کلی نداشته باشیم به صورت جزیره جزیره روی برخی از برنامه ها توافق و اتحاد می کنیم مثلا قرائت قرآن مثلا عطر عاشقی مثلا کارگاه های علمی و.... اینها همه اجزاء هستند و اتحاد در اینها نباید سبب فریب ما  شود و خوشحال باشیم که ما در اجزاء اردو اتحاد داریم!!! اما دقت کنید چون طرح کلی نداریم دیر یا زود از هم جدا می شویم و هر کدام ناامید و سرخورده به گوشه ای می خزیم.
آنچه سبب خطاء ما در این مجموعه های فرهنگی می شود همین توجه به اجزاء است. یعنی ما هر کدام از این اجزاء را که به صورت جداگانه نگاه کنیم می گوییم خوب است.
عطر عاشقی خوب است
کارگاه سفال خوب است
کارگاه معرق خوب است
پل ماکارانی خوب است
کارگاه قرآن خوب است
کارگاه احکام خوب است
گل سازی خوب است
عروسک سازی خوب است
اما این اجزاء، جزیره جزیره که هیچ پیوندی با هم ندارند و در هیچ طرح کلی با هم رابطه ای منطقی نمی توانند بر قرار کنند هر سال از ذهن های خلاق سزارین می شود و کنار هم چیدمان می گردد و افرادی که توانایی فهم طرح های کلی را ندارند به همین جزیره ها خشنود می شوند و هزینه ها می کنند.


نکته مهم
کسانی از طرح های کلی برخوردار هستند که نظام فکری های مستقل و بر آمده از وحی داشته باشند و اگر کسی نظام فکری پولادین نداشته باشد و بنیان مرصوص نشده باشد توانایی ارائه طرح کلی را ندارد.
طرح کلی بر آمده از نظام فکری است و نظام فکری را در دوره های بنیان مرصوص بحث کرده ایم
4 ستون دارد
توحید ربوبی
استعدادهای انسان و انسان شناسی
بستر حرکت و شناخت دنیا
موانع حرکت و شناخت شیطان و جبهه استکبار
و ما برای ساختن این ستون های مهم ، سراغ قرآن و روایات رفتیم و با انس آنها به دنبال شالوده سازی این بنای مهم بودیم.


با اتحاد در طرح کلی همه اختلافات ما در برنامه ها و حیطه اجرا ، تبدیل به حرکت می شود و هیچ کس مانع دیگری نیست و ترمز شتاب او نمی شود.
اما وقتی که طرح کلی را فهم نکنیم به ناچار نظام فکری خود را، از محیط اطراف و یا هوس و خیال خود می گیریم و هر روز جذب جزیره ای از خلاقیت دیگران می شویم.
چون تحت تاثیر محیط هستیم محیط ها رنگمان می کنند در حالی که بهترین رنگ، رنگ خدایی است.
صِبْغَةَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً وَ نَحْنُ لَهُ عابِدُونَ (138  بقره)
ترجمه: بگوئید ما رنگ خدایى بخود مى‏گیریم و چه رنگى بهتر از رنگ خداست و ما تنها او را عبادت میکنیم.

توصیه می کنم دوباره متن رو از اول بخوانید بسیار دقیق تر جا می افتد
ما هنگامى که از سوراخ‏ها به قطارها نگاه مى‏کنیم و آن را مى‏بینیم، آنها در چشم ما بزرگ مى‏شوند، اما آنجا که از بالا نگاه مى‏کنیم (هنگامی که طرح کلی و نظام فکری داشته باشیم) و مجموعه را در یک دشت و در زیر آسمان بزرگ مى‏بینیم دیگر چشممان آب نمى‏خورد و دلمان اسیر نمى‏شود.


من در کودکى افرادى را دیده بودم و خیال مى‏کردم که خیلى بزرگ هستند.
ولى بعدها که بزرگتر شدم دیدم که من یک سر و کلّه هم از آنها بزرگ‏ترم.
هنگامى که آنها را در میان بزرگترها دید زدم فهمیدم که چقدر ناچیزند ...
دلى که از اللَّه سرشار شد، دلى که از هست آفرین پر شد، هستى پُرَش نمى‏کند و هستى نمى‏گیردش، که او از هستى بزرگ‏تر است و هستى را مى‏گیرد
علی صفایی حائری


 

  • محمد جواد ابراهیمی

نظرات  (۱)

عالی
پاسخ:
الحمدالله
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">