یه کلید جالب از سخنان آقـــــا(باید بگونه ای دیگر نگریست)
- پنجشنبه, ۲۶ مرداد ۱۳۹۱، ۱۱:۲۶ ب.ظ
- ۶۲ نظر
با آمدن زلزله در آذربایجان برخی از افرادی که در قلوبشون مرض بود حرفای مفتی
زدند و از زاویه کفــــــــــــــر به زلزله آذربایجان نگاه کردند حتی اس ام اس هایی
ساختند که در آن آیات سوره قدر به تمسخر گرفته شد و بگونه ای برخورد کردند که
گویا خدا به جای رحمت در شب قدر بر مردم اذربایجان عذاب فرستاده است.
اولا باید توجه داشت که در نگره های کلامی اسلام بین عذاب و بلا تفاوت وجود
دارد.
در اینجا به چند تفاوت آن اشاره می شود:
1 - بلا برای مؤمن است که با تحمل آن از آلودگی پاک می شود اما عذاب برای کفار
است و با تحمل آن پاک نخواهد شد.
2- خداوند در دنیا زیاد بلا می فرستد اما زیاد عذاب نمی کند.
3- در بلا اثر تربیتی وجود دارد اما در عذاب صرفا عقوبت و خواری است.
4- مومن با تحمل بلا لیاقت ورود به بهشت را پیدا می کند اما کافر با تحمل عذاب
وارد بر جهنم می شود.
5- تحمل بلا در دنیا بسیار آسان تر از عذاب در برزخ و آخرت است.
6- خداوند پس از اتمام حجت عذاب می کند و اتمام حجت همیشه با آمدن پیامبران
و یا نشانه های خاص خداونداست، اما بلا همیشه با اتمام حجت و آمدن رسولان
همراه نیست.
7- با آمدن بلا ایمان مؤمنین و کفر کافران بیشتر می شود. اما با آمدن عذاب
خداوند دیگر به کافر مهلت ایمان آوردن نمی دهد در نتیجه با همان کفر می رود.
8- البته خداوند استثنائاتی هم دارد و می شود بدون ارسال رسولان خداوند بر
کافران عذاب بفرستد اما اینگونه که از آیات قرآن بر می آید غالبا عذاب های شدید
خداوند با ارسال رسولان همراه بوده است.
9- در عذاب خداوند قصد خوار و ذلیل نمودن کافر را دارد اما در بلا قصد عزت پیدا
کردن مؤمن را دارد.
ممکن است این شبهه در ذهن کسی بیاید که کشورهایی مثل عربستان و... فتنه گری
می کنند اما در ایران زلزله می آید؟؟؟
جواب این شبهه با توجه به نکاتی که عرض کردم داده خواهد شد و آن این است که
خداوند بنا ندارد که همیشه و سریع در دنیا کفار را عذاب کند بلکه در آیات قرآن در
آیه 178 آل عمران می فرماید که به آنها مهلت می دهیم و این مهلت دادن نه برای
این است که آنها توبه کنند بلکه برای این است که بر کفر خود بیفزایند تا در موعد
مقرر خداوند آنها را به سختی عذاب کند.
وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذینَ کَفَرُوا أَنَّما نُمْلی لَهُمْ خَیْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلی لَهُمْ لِیَزْدادُوا إِثْماً وَ
لَهُمْ عَذابٌ مُهین.
178 آل عمران
دنیا گنجایش این عذاب خوارکننده را ندارد فقط بخش کوچکی از آن در دنیا نمایان
می شود و تمام آن در قیامت که گنجایش بس عظیم دارد تجلی می کند.
اما خداوند در آیات قرآن خطاب به مؤمنین در چندین آیه از قرآن می فرماید که شما
را در دنیا با بلاها می آزماییم تا گرفتار عذاب نشوید.
مثلا در سوره بقره می فرماید: وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ
الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرینَ البقرة : 155
ترجمه: ما بطور حتم و بدون استثناء همگى شما را یا با خوف و یا گرسنگى و یا
نقص اموال و جانها و میوه ها مى آزمائیم، و تو اى پیامبر صابران را بشارت ده.
به قرینه صابرین مشخص می شود این آیه برای مؤمنین است.
اگر بخواهم بلا را تشبیه کنم از یه جنبه شبیه به واکسن است. یعنی خداوند برای
اینکه مؤمن گرفتار عذاب نشود با بلا آنها را هوشیار می کند.
مثلا در همین زلزله بسیار از مردم کمک می کنند و این انفاق و کمک و همدردی
سبب دوری عذاب الهی از اینها می شود. در حالی که اگر عذاب بیایید همدردی و
انفاق هیچ سودی به حال بازماندگان ندارد.
جدای از همه این حرفا در دیداری که حضرت آقا از مناطق زلزله زده داشتن یه جمله
کلیدی فرمودن که برای همه حوادث ناگوار زندگی به درد می خورد.
ایشان به مردم مصیبت دیده فرمودن: اگر ساکنان این مناطق با یکدیگر همکاری و
همدلی داشته باشند این حادثه می تواند به سکوی پرش و دگرگونی چهره این
منطقه تبدیل شود.
چه قدر می شود نگاه ها را عوض کرد و از زاویه دیگر به حادثه نگاه کرد.
در سوره فجر خداوند می فرماید: فَأَمَّا الْانسَانُ إِذَا مَا ابْتَلَئهُ رَبُّهُ فَأَکْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَیَقُولُ
رَبىِّ أَکْرَمَنِ(15)
وَ أَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَئهُ فَقَدَرَ عَلَیْهِ رِزْقَهُ فَیَقُولُ رَبىِّ أَهَانَنِ(16)
ترجمه: اما انسان چنین طبعى دارد که وقتى پروردگارش امتحانش کند و در محیط
زندگیش ارجمندش کند و نعمتش بدهد گوید: پروردگارم ارجمندم کرده است (15).
و اما چون امتحانش کند و روزى او را تنگ بسازد گوید: پروردگارم خوارم کرده است
(16).
این آیه از قرآن هم می خواهد نگاه ما را نسبت به حادثه ها تغییر دهد
برای اینکه بحثم خوب جا بیفتد یه مثال می زنم:
تا حالا شده یه لیوان قیمتی از دستتون بیفته بشکنه؟
چه کار می کنید؟
یه مرتبه ممکنه نارحت بشید و غصه بخورید که چرا لیوان قیمتیم که برایم اینقدر
عزیز بود شکست؟
چرا خدا فقط لیوان منو می شکونه؟
چرا هر چی مصیبته برای منه؟
امــــــــــــا
یه مرتبه ممکنه با خودتون بگید. عجب این لیوانه هم شکستنی بود!
چه کنیم که دیگر لیوان به این آسونی نشکنه؟
تقصیر خدا نیست وقتی لیوان می افتد می شکند بلکه این جزء قوانین طبیعت
است.
اما اگر ما با ایمان به خدا به همین رنج نگاه کنیم، می توانیم برای خود سکوی پرتاب
و پیشرفت بسازیم.
این نگاه حضرت آقا به رنج ها و بلاها سبب شد که ما از تحریم ها در عرصه
سیاسی و اقتصادی بهترین فرصت ها را بسازیم. با همین نگاه می توانیم در عرصه
بلایای طبیعی بهترین فرصت ها را ایجاد نماییم.
نه تنها از این حادثه درس اعتقادی بگیریم و ایمانمان قوی تر شود حتی از این حادثه
در عمرانی نیز بگیریم و به ساخت و سازها بهتر توجه کنیم.
خلاصه: با کلیدی که حضرت آقا از آیات قرآن گرفته اند می شود بسیار از قفل های
رنج آور زندگی را باز کرد فقط باید بگونه ای دیگر نگریست!
سوالات شما جواب های ما
سوال از وب نون والقلم
باید به گونه ای دیگر نگریست..
آدمها میتوانند زاویه دید خودشان را تغییر دهند اما چگونه باید زاویه دید اطرافیان را تغییر داد؟
سوالم خیلی جدی است و چند وقتی است که اساسی ذهنم را مشغول کرده است.
اگر شد جوابش را در بحثهایتان بگنجانید لطف میکنید.
البته پاسخهای کلیشه ای بسیار شنیده ام
پاسخهایی صرفا تئوری که در صحنه عمل بکار نمی آید..
جواب ما
بهترین روش برای تغییر زاویه دید دیگران هنگام بلاها و حوادث عادی زندگی است. خداوند مدبر حوادث عالم است و هیچ حادثه ای بدون پیام نیست در سوره فصلت آیه ای است که جناب ملا صدرا با آن برهان صدیقین را اقامه می کند که به اصطلاح به آن برهان لمی گویند (یعنی از علت به معلول می رسد)
آیه این است: فصلت : 53 سَنُریهِمْ آیاتِنا فِی الْآفاقِ وَ فی أَنْفُسِهِمْ حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَ وَ لَمْ یَکْفِ بِرَبِّکَ أَنَّهُ عَلى کُلِّ شَیْءٍ شَهیدٌ
ترجمه: به زودى آیات خود را هم در آفاق و خارج از وجود آنان و هم در داخل وجودشان نشان خواهیم داد تا روشن گردد که خدا حق است آیا این شهادت براى پروردگار تو بس نیست که او ناظر و گواه بر هر چیزى است
آیات و نشانه های خداوند در آفاق وجود دارد(به سیر انفسی که شاید یه خورده مشکل تره اشاره نمی کنم چون در آن انتزاع بیشتر است تا عین).
ما با بهره گرفتن از همین ایات و حوادث می توانیم یکیدگر را بهرمند کنیم.
دوستی داشتم که سخت در علم کامپیوتر متخصص بود، به سختی درس می خواند تا اینکه برای او اتفاق ناگواری افتاد به او تهمت دزدی زدند حتی او را تا زندان هم بردن که بعدا مشخص شد بی گناه بود و تبرئه شد
نزد من آمد و از خداوند گله می کرد که خوب مزد سالم بودنش را داد!! آنقدر آبرویش برایش مهم بود که گریه می کرد و اشک می ریخت.
بنده دیدم بهترین موقع است. خودش نمی دانست که خدا شخمش زده و او را آماده کرده تا بذری در وجودش گذاشته شود کتابی را به او معرفی کردم گفتم تا این را نخوانی باهم حرفی نداریم کتاب را تهیه کرد و بعد از مدتی به من زنگ زد در حالی که سر حال بود دیگر از خدا نمی نالید و اشکش بر روی ریش و سبیلش غلت نمی زد!!
با هم صحبت کردیم زاویه دیدش عوض شده بود همان حادثه ای که از آن شکایت می کرد برایش سکوی پرتاب شد.
مطالعات دینی اش چندین برابر شد. پروژه لیسانسش طرح جی 5 بود در مورد برخی از لغات سوره های قرآن
آنقدر طرح زیبا و قوی بود که برخی برایش قابل قبول نبود که کار یه دانشجوست که اصلا سر رشته ای در علوم انسانی و علوم قرآنی ندارد.
آنقدر مشتاق شده بود که دیگر خودش به سمت بلا می رفت و می خواست که شخمش بزنند. و از خاطراتش برایم می گفت که چقدر محکم واستوار شده او سالهاست از من جلو زده آنقدر که به گردش هم نمی رسم!!
حالا
توجه داشته باشیم هدایت وظیفه ما نیست خداوند خودش هدایت می کند. اوست که با بلاها و حوادث اطراف ما را شخم می زند فقط ما باید زرنگ باشیم و تخم ها را بشناسیم و در دست آماده داشته باشیم تا در هر حادثه بذری را در وجود طرف بکاریم.
یکی از روش هایی که بنده در فضای مجازی از آن استفاده می کنم نوشته های پست های کاربران است
پست های آنها را با دقت می خوانم حفره ای پیدا می کنم و بذر متناسب با خودش را در همان جا می گذارم
(البته اگه تو سلام علیک سوتی ندم!!) چون در زمین او بازی کردم من موفق می شوم!
باید اطلاعات کسب کرد و بر روی آن تدبر نمود و با تمرین های مداوم ملکه این کار را کسب کرد.
این یه روش عملیاتی عملیاتی و جدی جدی
ما دنبال تغییر چیزی نباشیم. تغییر در دست خداوند است اوست که قلوب را هدایت می کند وظیفه ما ابلاغ است که اما شاکرا و اما کفورا
خوب بنده دو مثال زدم یکی برای فضای واقعی و یکی برای فضای مجازی
لازم هم نیست چادر چاقچور کنیم راه بیفتیم که دیگران را تغییر دهیم. بلکه کافی است به حوادثی که در اطرافمان می افتد دقت کنیم و روش برداشت از حوادث را بیاموزیم آنگاه می توانیم دیگران را بارور کنیم.
یه مثال تاریخی هم بزنم و التماس دعا
می دونید چرا زهیربن قین هدایت شد و در کربلا به شهادت رسید؟
چون سالها قبل در خلال یه حادثه بسیار ساده جناب سلمان بذری را در وجود او کاشته بود که بعدا ابی عبدالله در کربلا از آن بهره برداری می کند.
در روایت داریم( بحار الانوار، ج 44، ص 371؛ الارشاد، ج 2، ص 72 و 73) که در جنگی که در بین دجله و فرات بوده غنیمتی بسیار به دست آوردن و زهیر خوشحال بوده از این پیروزی و کسب غنیمت، در این وقت جناب سلمان به او می گوید که از غنیمتی که به دست آوردیم خوشحالی؟ می گوید آری! سلمان به او می گوید: در کنار همین نهر، روزى غنیمتهاى بزرگترى را به دست خواهید آورد.اگر فرزند رسولتان را دریابید و او را یارى کنید.
در اینجا یه حادثه ساده رخ داد و آن شاد شدن زهیر بود، اما سلمان به زیبایی از این حادثه که شخم زدن خداست(باید توجه داشت که طبق آیا قرآن نعمت هایی که خدا به ماداده هم بلا هستند) سلمان از این خوشحالی استفاده کرد و بذر مناسب با خودش را در وجود او کاشت.
سالها گذشت تا اینکه حضرت ابی عبدالله وقتی زهیر فرار داخل در خیمه حضرت شد حضرت از بذر سلمان استفاده کرد و به زهیر گفت یادت هست که.... زهیر گفت اری! امام حسین فرمودن الان وقتشه!
ناگاهان تمام زاویه دید زهیر نسبت به حضرت عوض شد و برگشت.
نمی خواهم بگویم ما سلمان بشیم!
اگر سلمان شدیم یه همچین شکاری داریم
اما ما به اندازه خودمان می توانیم تلاش کنیم
یه وقت شیطان وسوسه نکنه که بابا او سلمان بود تو چی؟
من لازم نیست که زهیر نجات بدهم، من خواهر زاده کوچکم را نکات دهم برام بسه!
اما باید خودم به ثمر بنشینم پس مطالعه تدبر و... لازم است.
بعد آنچه را که خواندی در زندگی ات پیاده کنی
مثلا ما یه اردو برای برخی از بچه ها داریم در آن گزاره های اخلاقی را به مانور تبدیل کردیم چطور در جهاد اصغر مانور های نظامی داریم ما هم آمدیم برای جهاد اکبر یه سری مانور طراحی کردیم تا گزاره های اعتقادی و اخلاقی را عینی کنیم و به قول شما انتزاعی و صرفا تئوری نباشد.
خیلی شد
ببخشید یا علی
جواب سوال جناب زمانی
سوال شما
سلام
منی که دربرابربلاهابه چه کنم چه کنم می افتم چطور بذرخدایی شدن بکارم؟؟غریق نجاتی که شنابلدنیست!!......
تغییرزاویه دیدخیلی خوبه طوریکه مثل جریان اون بنده خداوحشتناکترین حادثه زندگیش میشه اولین پله ی رشدکردنش......میشه تولدی دوباره....ولی همیشه یه سلمان بایدباشه تاجهت بده..درسته؟گاهی ماخیلی بی انصافیم واینجور موقع ها اصلا خدارونمی بینیم......خدایالحظه ای ماروبه حال خودرهانکن!!التماس دعا
[خط فاصله]
جواب ما
سلام
خب پس اول شخم های خدا را در زندگی یاد بگیرم و بعد با دعا از خداوند بخواهم که بذرهایش را در وجودم بکارد
برای اینکه بدونم چه بذری بخواهم یه نگاه به دعاهایی که حضرت سجاد در صحیفه سجادیه دارند بندازم مثلا دعای 22 که حضرت هنگام بلا و مصیبت این دعا را می خواندن
یا دعای 20 که سرشارتان می کند
در این زمینه حرف زیاد است بلاخره باید شخم ها را شناخت و از بلاها بهرمند شد
و با دعا که سلاح مومن است حرکت کرد.
نکته دومتون اشتباه است.
همین که شما این رو به عنوان یه اشکال مطرح می کنید معلوم می شه باید یه جواب داشته باشد.
جواب اینه که. این حادثه های تاریخی الگو است . خداوند به من می فرماید سلمان تو پدر و مادرت بودن که حرمتشان را نگه نداشتی!
سلمان تو آن الهامی بود که به قلبت کردم اما به آن توجه نکردی!
سلمان تو آن آیه از قرآن بود که به دلت نشست اما فراموشش کردی!
سلمان تو آن تذکری بود که دیگران بهت دادن اما گوش ندادی!
سلمان تو .....
می بینی من به لشکر لشکر سلمان های خدا پشت کرده ام!
عین گرا نباشیم که دنبال حضرت سلمان و آیه الله بهجت بگردیم خداوند هستی را با شعور اداره می کند حوادث و اتفاقات اطرافمان سلمان های ما هستند
و الا می شود انسان سلمان را ببیند اما به آن توجه نکند و از آن غافل شود
حالا یه مثال بر عکس بزنم
شما می دونی قبر فاطمه زهرا سلام الله کجاست؟
یکی از افرادی که آنقدر محرم بود و تونست در این تشییع جنازه شرکت کنه زبیر بود.
خیلی حرفه ها
یعنی زبیر جزء کسانی بود که می دانست قبر فاطمه کجاست اینقدر محرم بود!
حالا همین زبیر یه داستان شبیه به زهیر و سلمان داره.
در تاریخ داریم که یه روز پیغمبر(ص) و علی(ع) و زبیر از بیابانی عبور می کردن پیغمبر رو کردند به زبیر فرمود علی را دوست داری؟ زبیر جواب داد: بلی یا رسول الله.پیغمبر فرمود: اما زبیر روزی خواهد آمد که بعد از من بر علی شمشیر می کشی در حالی که علی حق است و تو در باطلی در بیابانی که صدای سگها را زیاد می شنوی. این اتفاق صورت می گیرد
خب اینجا که از سلمان بالاتر به زبیر اطلاع داد پس چرا زبیر گوش نداد
معلوم می شه مشکل سر بودن و نبودن سلمانها نیست درد از یه جای دیگه است.
سوال شما
سلام
اشتباه برداشت نکنیدمحب مولام
ولی سوال دارم و میدونم با شک ادم به جایی نمی رسه
1-چرا ایران کمک های کشورهای خارج را رد کرد؟منظورم فقط امریکا نیست!
2-چرا باید بعد از سی و سه سال متوجه ساخت وساز های اشتباهمون بشیم؟باید حتما زلزله بیاد؟
3-چرا باید گروه امداد بعد از 7 ساعت تاخیری به محل حادثه برسند؟
و.....
میدونم منطقی هستید پرسیدم
[خط فاصله]
جواب ما
سلامبنده به شخصیت محترم شما کاری ندارم چون این شبهه در جامعه زیاد است یه خورده ریشه ای تر نگاه کردم و سوال شما را در دو بخش جواب دادم
بخش اول: اگر منظور از این شبهه نظام مقدس و انقلاب باشد جوابش این است:
1- چون نیازی به کمک آنها نبود و حادثه آنقدر وخیم نبود که خودمان از پسش بر نیاییم
شما هم در زندگی هیمن طور هستید و برای هر چیزی سریع از کسی کمک نمی خواهی حتی اگر به شما پیشنهاد کمک بدهند.
2- این سوال شما یه مغالطه است
مگه ما توی این سی وسه سال دست روی دست گذاشته بودیم و هیچ کاری نکرده بودیم که اشکال مطرح می شود
به نظر شما ما توی این سی سه سال دانش های استراتژیک را بومی می کردیم بهتر بود یا می رفتیم همه خونه های روستاها را محکم می ساختیم اما در بنزین و یا دیگر چیزها به خارج نیازمند بودیم
شما می دونید این تحریم هایی که ما درایم تا به حال هیچ کشوری در دنیا نداشته؟؟
33 ساله تحریم هستیم و هر سال تحریم ها شدیدتر شده که بهتر نشده
با وجود این تحریم ها هر کشور دیگری بود از پا می افتاد
بله ما مسکن روستاها را محکم نساختیم اما صد هزار تا کار دیگه انجام دادیم
و این بی انصافی تمام است که آن همه کار مثبتی که انجام شده نادیده گرفته شود و به خاطر یه زلزله تمام نظام زیر سوال برود
شما که بزرگوارید
اما منشاء و منبع این جور شبهات بی بی سی و ماهواره است.
شبهه را از این جهت شبهه می گویند که شبیه به حق است
به نظر بنده به جای اینکه دنبال جواب این سوالات باشیم بهتر است نظام فکری و اعتقادی خود را یه سروسامانی بدهیم تا انقد زود شبهات را نپذیرد
و گول سو صدا و های وهوی آدامای اطرافمون رو نخوریم
اگر قرار باشه به کسی لعن و نفرین بفرستیم باید به شاهان قبل از انقلاب بفرستیم
که آن نامردان روزگار زیرساختی برای این کشور نساخته بودند تا ما بعد انقلاب به فکر مسکن روستاییان باشیم
انقدر نظام اقتصادی و تولیدی ما وابسته بود که از خودرویی که در ایران سوارش می شدیم فقط دوچیزش تولید داخل بود یکی باد لاستیک و دوم آب رادیاتور
ما نونی که می خوردیم گندمش ار امریکا وارد میشد
و هزار بدبختی دیگر
خب انقلاب ما را از همه اینها عبور داد
تا به اینجا رسیدیم
هیچ وقت یادم نمی رود در سال 74 - 75 در تهران بارها و بارها این شبهه به گوشم می خورد که ما می گیم مرگ بر آمریکا اما گندم را از اونا می خریم!!
خب چرا دیگه نمی گن؟؟
چون انقلاب رشد کرد و در همان جا نماند
ما در حال حرکت هستیم انشاالله تا چند سال دیگه جایی برای این جور شبهات نیست و آن وقت دشمن شبهه جدید درست خواهد کرد
رهبرم فرمودن اگر می خواهیم درست قضاوت کنیم دچار واقع پنداری نشویم بلکه واقعیت ها را هم ببینیم
آیادر این سوال یا شبهه مطرح شده واقعیت هم دیده شده بود؟
اینکه من با یه زلزله حرکت 33 را زیر سوال ببرم و به گونه ای سوال کنم که گویا در این 33 همه بی کار بودن و یا .... ایا این کار واقع گرایی و حقیقت بینی است.
حضور رهبر و رئیس مجلس و.... در مناطق زلزله زده یه واقعیت نیست
چرا ما این رو نمی بینیم فقط همون ضعف رو می بینیم
اگر در دوستی ها و رفاقت کسی با من اینگونه برخورد کند با او چه می کنم؟
رفیقی داشته باشم که هر وقت پیش او می شینم فقط نق می زند و خوبی های مرا نمی بیند و بی امان به من ایراد می گیرد که تو هیچ نکردی!!
رفیق که هیچ اگر پدر و مادر هم با من اینگونه برخورد کنند بعد از مدتی از آنها منتفر می شوم
پس چیزی که خودمان از آن تنفر داریم را سر نظام پیاده نکنیم
بخش دوم اگر منظور عملکرد ضعیف برخی از دستگاه ها باشند خب مدیران آنها باید پاسخو به مراکز قانونی باشند
مجلس ما یکی از آن جاهایی است که بحث زلزله را به شدت پیگیری کرد و رئیس با حضور در منطقه به دنبال پیگیری خواسته ها بودند
نمی خواهم همه ضعف ها را توجیه کنم
بله ضعف هست
اما
حرکت هم هست
در همین زلزله هم ضعف بود هم حرکت
اگر یه ارگان ضعیف عمل کرد نباید به همه نظام ایراد گرفت
اگر 7 ساعت دیر آمدن اول باید پرسید چرا؟ بعد که فهمیدیم اگر مقصر بودن باید تنبیه شوند
اما آیا واقعا 7 ساعت بعد آمدن؟
بر فرض که دیر آمدن ایا ما دلیلش را پرسیدیم که حکم صادر کردیم و زود قضاوت نمودیم؟
هر وقت خواستیم ایراد بگیریم فرض کنیم این حادثه یه مساله شخصی بود و در خانه ما رخ می داد
آن وقت اگر دیگران مثل ما ایراد می گرفتند و نق می زدند چه می کردیم؟؟؟
باز خدا پدر نظام را بیامرزد که در برابر این همه بهانه صبر پیشه می کند
مثلا کسی که در کنکور رتبه خوبی نیاورده را به شدت بکوبیم که تنبل بوده!
ایا این کار اخلاقی است؟
من با او صحبت کردم تا بتوانم در مورد رتبه او قضاوت کنم؟؟
یا علی
جواب جناب زمانی به ما
سلام
اولابحث دعاوتوسل صحیح امابه نظرم میرسه داشتن بعضی اطلاعات به تغییر زاویه دیدماکمک می کنه.(مثل معرفت نفس وشناخت قدر واندازه آدمی که باعث میشه خیلی بلاهارودربرابروجودش چیزی به حساب نیاره وخداشناسی وغیره....بقول شهیدآوینی:عاقلان چوگرفتاربلا شوندگویندشکیبایی ورزیم که این نیز بگذرد اما عاشقان چوبه معرکه ی بلا درآیندگویند اگربادیگرانش بود میلی چراظرف مرابشکسته لیلی..... )
ثانیا,منظورمن ازسلمان,خودجناب سلمان نبودهرکسی یاچیزی که یه نشونه به حساب بیاد.مثل جز13وسوره ابراهیم,مثل سخنی که ازیک بزرگواریاازیک کتاب ذکرمیشه یانه توی گفتگوی دوستانه,فردتجربه ی خودش رومیگه(که البته من ازمورد آخرنهی شدم!!)
منظورم ازجهت دهنده اینه که گاهی من اصلاتوباغ نیستم وبه این دید به قضیه نگاه نمیکنم,یه روزباقطعیت تمام ازدست دادن عزیزموظلم درحق خودمواون میدونم یه روزهمونوبزرگترین لطف به خودم میدونم واین تغییردیدروبه خاطرحرفای اطرافیانی میدونم که شایدبی جهت زدند ولی برای من نشونه ورزق بوده...یاعلی
سوال شما جواب ما
سوال --
سلاماول تشکر میکنم از تحلیل های و مثال های قابل لمثتون که درک مطلب رو راحت تر میکنه و همینطور زمانی رو که برای پاسخ گویی صرف میکنین مطمئنا پاداش این کارها اونجایی که باید محفوظه.
امکانش هست کتابی که به دوستتون معرفی کردین رو به ما هم معرفی کنید؟
احتمالش هست که دوستتون با خوندن این
بخش دلگیر بشن ؟ البته این کاملا به شما مربوطه ومن عذر خواهی میکنم از دخالت بی موردم.اما ادم زمانی که در ابستن بلا وحوادث به سر میبره مخصوصا بدون اگاهی از هدف شخم خدا گریه رو امر عادی میدونه چه برای مرد بزرگ و چه نوجوانی که تازه از دوران کودکی فارغ شده مخصوصا اینکه ایشون شاید تنها پیش شما گریه کردن که محرم اسرار بودین برای ایشون.
با وجود تفاوت هایی که از بلاو عذاب ذکر کردین درک اینکه زمانیکه مصیبتی گریبان گیر میشه بلاست یا عذاب مشکله چطور باید فهمید؟ راستی بلا رو چطور میشه معنا کرد ؟(عذابی دنیایی برای مومن برای پاک کردن او یا ازمایشی برای محک زدن و مقاوم کردنش)
جناب سلمان با علم به اینده این طور بذر پاشیدند . روش بذر پاشی امروز که افت بذرها متنوع شده اند وزمانیکه بذری میکاری سریع کلاغ جو حاکم بر جامعه ان را از بین میبرد چیست؟
مگه نه اینکه ابلاغ خوب هدایته ؟کاش ایه ی (انا هدیناه السبیل اما شکرا و اما کفورا )رو سرپوشی بر ابلاغ اشتباهمون نذاریم.ا(لبته سوئ تفاهم نشه جدا خودم رو عرض کردم)چطور میشه مطمئن شد زمان وحتی روشی که ما برای ابلاغ انتخاب کردیم اون چیزی بوده که باید و با خیال راحت گفت که این وظیفه از گردن من ساقط شد ومنه وسیله دیگه در این مورد کارایی ندارم ؟
[خط فاصله]
جواب ما
سلام
ممنونم از عنایتتون
در مورد ناراحتی دوستم باید عرض کنم که حرف شما درست است اما بنده به ایشان گفته ام که خاطره شما را خیلی جاها تعریف کردم و ایشان رضایت کامل دارند
کتابی هم که به ایشان معرفی کردم کتاب اخبات مرحوم علی صفایی بود
در مورد گریه هم مشکلی نیست ایشون راضیه
در مورد چناخت بلاها هم ایات متعددی از قرآن به آن اشاره دارن یه منبع مهم دیگه کتاب صراط علی صفایی است.
در مورد بذر هم باد عرض کنم مراقبه لازم است که در اخلاق به آن اشاره شده است
مراقبه و محاسبه اعمال برای همین دغدغه شماست.
برای اینکه بتونیم بفهمیم روشمان درست است یا نه اولا باید مطالعه زیاد بکنیم
ثانیا تخصص پیدا کنیم
جوابتون خیلی خیلی طول کشید عفو کنید
سوال دوم جناب --
سلام
اول لازم میدونم تشکر کنم
دوم اینکه من بالاخره جواب سوال خانم معین بور رو نفهمیدم:ایا روحیه ی رهبری داشتن چیز بدیه؟نظر شخصی بنده اینه که رهبری هم یه وسیلس که علاقه به یک وسیله صرفا در مقام وسیله ونه هدف جایز و چه بسا انس با یک وسیله ودرک ان باز هم تاکید میکنم در مقام وسیله رسیدن به هدف رو ممکن تر و راحت تر میکنه؟
اما یه سوال دیگه از حضورتون:ایا لزومی در اعتماد کردن به دیگران وجود داره ؟ من تا الان بدون اعتماد به دیگران ترجیح دادم با تحلیله کلامشون در صورت صحت وکاربردی بودن از گفته هاشون استفاده ودر غیر این صورت رد کردم چرا که شخص مورد اطمینان نیز امکان اشتباه وحتی افراد دسته هایی که مطرح شد مخصوصا دسته ی دوم برای رسیدن به اهدافشون تواناییها و مهارتهایی کسب کرده اند که استفاده ی به جا از انها حتی در مسائل دینی هم امکان راهگشایی را دارد؟
جواب ما
بله با نظر شما موافقم رهبری یه وسیله است و روحیه رهبری داشتن چیز بدی نیست
امکانات بد نیست بد استفاده کردن مذموم است.
در مورد اینکه فرمودید به کسی اعتماد نمی کنید اگر منظورتان این باشد که کسی برایتان بت نمی شود اینکه خیلی صفت پسندیده ای است
خوشحال باشید و خدا را شکر کنید و سعی کنید این صفت را در اطرافیان خود نیز انتشار دهید
موفق و پیروز باشید
بازم عذر خواهی بابت تاخیر جواب
- ۹۱/۰۵/۲۶
"آن جمله را هیچ وقت فراموش نمی کنم. روی دست آن شهید با خودکار نوشته شده بود: "مادر، من از تشنگی شهید شدم...."
به روزم
یاعلی