قسمت نهم از تحلیل خطبه نهج البلاغه (حکومت اسلامی، آرمانها و رسالت ها 1 )
- پنجشنبه, ۲۶ بهمن ۱۳۹۱، ۰۷:۵۳ ب.ظ
- ۴۸ نظر
خلاصه این پست برا اونا که وقت ندارن
فهم سطحی از حکومت دینی سبب بروز و اثر گذاشتن بسیاری از شبهات می شود. فهم سطحی و بدون عمق درست مثل ریشه علف می ماند، بسیار کوتاه.
در حالی که در حکومت اسلامی باید با ریشه ای عمیق مانند درخت داشت تا گرفتار شبهات بزی نشد، و در شکم احشام هضم نگشت. این ریشه چیست؟
مشروح این پست برا اونا که اهل دقتند در ادامه مطلب
بحث ما در تحلیل خطبه 16 نهج البلاغه بود. به این بند از کلام حضرت رسیدیم که یکی از آسیب های مهم حکومت دینی شبهات پیرامون عملکرد حاکمان است که مانند موریانه ای در جان اعتقادات شخص می افتد و تا ریشه را می سوزاند. در ادامه بحث لازم دیدم برخی از شبهات فعلی حکومت دینی را به طور ریشه ای تر مورد تحلیل و بررسی قرار دهم، به همین دلیل تا چند پست دیگر پیرامون شبهات حکومت دینی می پردازم.
اولین قسمت از بحث شبهات حکومت دینی(آرمانها و رسالت ها)
سالها قبل برای گرفتن استخاره ای مهم، نزد عارفی رفتم که دارای کرامات بود. او نزد اساتید بزرگی مانند آیت الله کشمیری و...(ره) بهره های فراوان جسته بود.
از قبل بنده را می شناخت. بعد از اینکه با دقت کم نظیری جواب استخاره ام را داد، متحیر و مشعوف نزدش نشستم. سیره ایشان به گونه ای بود که گاهی نکته دقیق و عبرت آموز را با توجه به شرایطم بیان می کرد. منتظر نشستم تا مثل همیشه خرمایی از نخل وجودش نصیب ما گردد.
بعد از اینکه مقدار صحبت کرد با حالت گله و درد و دل گفت: آقای خمینی(امام خمینی) در همین مدرسه فیضیه صحبت می کرد، آقای فاضل(آیت الله فاضل لنکرانی ره که آن زمان در قید حیات بودند) هم کنارش نشسته بود، بعد امام سخنرانی کرد و گفت می خواهیم حکومت اسلامی تشکیل دهیم.
بعد این عارف با حالت تمسخر رو به من کرد و گفت: این بود آن حکومت اسلامی؟!
این همه فساد! این همه گرانی! این همه مشکلات! اینه اون مملکت اسلامی که دنبالش بودند؟
آن زمان بلد نبودم تا جوابش را بدهم اما ناخودآگاه از او بدم آمد!
سالها از آن دوران می گذرد اما می بینیم که این شبهات کالای رایج هر محفلی، حتی محافل عرفا هم هست.
مومنین و حزب اللهی ها هیچگاه با تبلیغات منفی ماهواره ها و دشمنان خارجی، با حکومت اسلامی بد نمی شوند، اما آنچه مانند ویروس در ذهن آنان اثر می گذارد، کم فهمی همین مقدس نما ها است.
بسیاری از شبهات و ایراداتی که به حکومت دینی وارد می شود ناشی از فهم نادرست حکومت دینی است.
اگر تصویر درستی از حکومت دینی در ذهن ما نقش ببندد، بسیاری از این شبهات برای ما بسیار پیش پا افتاده خواهد بود و مانند این شبهه می شود که کسی سوار اتوبوس شود و اعتراض کند که، این چه اتوبوسی است که توالت ندارد؟ چرا مغازه ندارد؟ چرا دوش و حمام ندارد؟
برخی از ایرادها به حکومت اسلامی اصلا وارد نیست و ناشی از فهم ناصحیح افراد است و برخی دیگر از ایرادات به خود ما باز می گردد.
برای مقابله با شبهات باید ریشه داشت. اما چه ریشه ای؟
اگر به علف ها دقت کرده باشی می بینی که ریشه آنها در زیر خاک بسیار کوتاه است به همین دلیل با کمترین زوری از ریشه کنده می شوند. بزها و گوسفندان می توانند به راحتی آنها را با ریشه های سستشان بخورند.
وقتی گیاهی از ریشه خورده شود دیگر سبز نخواهد شد و جز کاهی از او باقی نخواهد ماند.
اما اگر به ریشه درخت دقت کرده باشی می بینی به میزانی که سر بلند کرده به همان میزان در دل خاک ریشه دارد به صورتی که دیگر بزها و گوسفندان نمی توانند آن را با ریشه اش از جا بکنند.
مثل ما مثل همین علف و درخت است. گاهی اوقات ریشه اعتقادات ما نسبت به حکومت اسلامی آنقدر سطحی و سست است که با کوچکترین شبهه بزی!، از جا کنده می شویم و به پرکاهی بی ارزش تبدیل می شویم.
باید ریشه ها را قوی تر کرد تا هر بزی نتواند ما را در زیر دندانهای شبهات خود خورد و له کند و بعد از هضم کردنمان جز پشکلی از ما به جانگذارد.
کسانی که در فضاهایی رفت و آمد می کنند که در معرض طوفان های شبهات هستند باید ریشه ای قوی داشته باشند و الا بادها آنها را از ریشه خواهد کند و مانند پر کاهی در هوا به هر طرف که اراده کند، خواهد برد و دیگر نوبت به طوفان هم نخواهد رسید.
برخی گمان می کنند با همان ریشه های سطحی که در دوران مدرسه در وجود آنها شکل گرفته است می توانند در برابر طوفان ها و گردباد شبهات دانشگاه و برخی از اساتید آن استوار بمانند.
البته امروزه با گسترش رسانه ها این طوفان ها تمام مرزهای جغرافیایی و اعتباری را برداشته اند و امروز از دهان کاسب محل همان شبهه ای را می شنوی که دیروز از استادت در دانشگاه شنیده بودی.
حال در برابر این شبهات باید ریشه دار شد ریشه هایی عمیق و فعال که هر لحظه در حال رشد و نفوذ هستند و توقفی ندارند.
برای اینکه بحثمان مقداری ملموس تر شود مثالی بزنم.
در زمان دولت اصلاحات برخی از نوارهای سران اصلاحات دستم می رسید و گوش می دادم، یکی از کسانی که چندین نوار از او گوش دادم شخصی بود به نام ماشاالله شمس الواعظین، او از روزنامه نگاران دوران اصلاحات بود و جزء موسسین حلقه کیان و نشریه اش.
یکی از شبهاتی که او در آن زمان به حکومت دینی(ولایت فقیه) ایراد می کرد این بود: می بینیم که با این شیوه حکومت نه تنها جامعه ما از فساد دورتر نشد بلکه بیشتر به فساد آلوده شد. مثلا آمار معتادان را ببینید! در این مدت نسبت به قبل از انقلاب ما چقدر رشد مواد مخدر داشتیم؟ جالب این است که در کشور افغانستان که تولید کنند مواد مخدر است اینقدر معتاد نداریم که در ایران این همه معتاد داریم! نمی گویم به سیستم شاهنشاهی باز گردیم، بلکه نه عقب گرد و نه باقی ماندن بر این شیوه غلط؛ با این رشد مواد مخدر و معتادان، رشد بسیار بیماران ایدزی، رشد دزدی ها و... همه دلالت بر این می کند که این شیوه ای که ما در پیش گرفتیم شیوه موفقی نبوده است!!!...
می بینی که چقدر بین محتوای سخن این روزنامه نگار سکولار و آن عارف دارای مکاشفات و کرامات شباهت و نزدیک وجود دارد!
شمس الواعظین از مقدماتی استفاده می کرد که تو نمی توانستی در آن شبهه کنی؟ او از آمارهای دقیق معتادان و ایدزی ها می گفت و دل می سوزاند و شما با این مقدمات کما بیش آشنا هستی و شنیده ای کسانی که از گسترش فقر می گویند و ناکارآمدی حکومت دینی! کسانی که از رشد بی حجابی می گویند و ناکارآمدی حکومت دینی! کسانی که از رشوه ها و فسادهای کلان اقتصادی می گویند و ناکارآمدی حکومت دینی!
مثال دیگر: شاید بارها شنیده باشید که برخی با طعنه می گویند: امام خمینی در بهشت زهرا گفت آب و برق مفت می شود! درست گفت اما نه برای ما بلکه برای مرده های ما! کما اینکه عده ای از کسانی که در نزدیکی منزل ما سکونت می کنند بدون داشتن کنتور برق و با وصل کردن کابل مستقیم به تیرهای برق، بنا به گفته خودشان از برق امام خمینی استفاده می کنند!!
بر فرض صدق این ادعا در این شبهه، تمام هدف امام خمینی از تشکیل حکومت دینی خلاصه در این دو چیز شده است، و با این سخن حکومت اسلامی را به چالش می کشند!
به راستی مشکل کجاست؟
آیا حکومت دینی از آرمانهای خود عدول کرده است؟
حکومت دینی در راه رسیدن به آرمانها چقدر تلاش کرده است؟
این آرمانها چه هستند؟ از بین بردن فساد اقتصادی و اخلاقی؟ از بین بردن فقر؟ از بین بردن بی حجابی؟ مبارزه با طاغوت؟ مبارزه با استکبار؟ مبارزه با ظلم؟
آیا بین این آرمانها اولویتی وجود دارد؟
آیا حکومت دینی قادر است همه این مشکلات را از بین ببرد؟
آیا تمام مسئولیت ها متوجه حکومت دینی و انقلاب کننده ها است؟
آیا کسانی که انقلاب کردند ما را به میهمانی وعده دادند که با واقعیت امروز تطبیق نمی کند؟
آیا امام خمینی به ما وعده بهشت را در همین دنیا داد؟
وعده های حکومت دینی چه بود؟
هزینه و مسئولیت رسیدن به این وعده ها بر دوش چه کسانی است؟
اینها سوالاتی است که با کمک شما در چندین پست به آنها خواهیم پرداخت
آرمانها و رسالت حکومت دینی
مقدمه:
به این دو دسته از واژه ها بسیار دقت نمایید:
دسته اول:
طاغوت، ظلم، استکبار، استعمار، استثمار، سلطه گری و...
در مقابل
اسلام، ایمان، عزت، استقلال، آزادی، اقتدار،و...
دسته دوم:
اعتیاد، فحشاء، سرقت، طلاق، بی کاری، خودکشی، بی حجابی و...
در مقابل
اشتغال، ثروت، رفاه، مسکن و...
اگر قرار باشد به عنوان یک مبارز از یکی از این دو دسته شروع به مبارزه کنی، از کدام دسته شروع می کنی؟
ابتدا با طاغوت، ظلم، استکبار، و... مبارزه می کنی تا به اسلام، ایمان، عزت، و... برسی؟
یا
ابتدا از اعتیاد، فحشاء، سرقت و... شروع می کنی تا به اشتغال، ثروت، رفاه و... برسی؟
شروع کار و شالوده های انقلاب تو، از کدام یک از اینها خواهد بود؟
توجه داشته باش که هر کدام از این دسته ها مصادیق و هزینه های متفاوتی دارند. اگر تو بخواهی با اعتیاد مبارزه کنی سراغ یک دسته از افراد باید بروی، اما اگر بخواهی با استبداد و... مبارزه کنی سراغ دیگری باید بروی.
برای انتخاب باید از مهم ترین ها شروع کنی؟
مهم ترین ها، نیاز به ملاک های محکمی دارند که مانند ریشه در دل خاک نفوذ کنند تا در برابر شبهه ها تسلیم نشویم.
توجه به این نکته لازم است که آنقدر که مبارزه با اعتیاد و ... برای عوام جذابیت دارد مبارزه با استکبار جذابیت ندارد، مگر اینکه تو بین این دو رابطه بر قرار کنی.
یعنی بگویی مردم علت همه این بدبختی ها استکبار است! اگر رابطه بر قرار کردی، آن وقت بازار شبهات داغ می شود. چرا که استکبار برای حفظ خود حاضر است با مواد مخدر هم مبارزه کند. به همین دلیل در همین کشورهای همسایه ما، که واژه اسلام را هم یدک می کشند با قاچاقچیان مواد مخدر به شدت برخورد می شود ، برخوردی بسیار شدیدتر از کشور ما. اما همین ها رابطه بسیار خوبی با استکبار دارند.
یعنی شبهه کننده می گوید اگر همه این گرفتاری ها(فساد اخلاقی اجتماعی و اعتیاد و...) از امریکا است پس چرا در عربستان آمار معتادان کم است؟
چرا در افغانستانی که خود تولید کننده مواد مخدر است و آمریکایی ها هم سالهاست در کشور آنها حضور دارند اینقدر آمار معتادان پایین است؟
در حالی که اگر همه این مشکلات به خاطر استکبار است، پس این دو کشور می بایست از این رابطه بیشترین ضرر را دیده باشند در حالی که اینگونه نیست.
چرا در کشور ترکیه که اسرائیلی بودن دولتش امروزه بر همگان فاش شده است، رشد سریع حجاب را داریم اما در ایران اینگونه نیست؟
به همین دلیل بنده در ابتدای بحث بین این واژگان تفاوت مبنایی قائل شدم، و برای این ادعای خود دلایلی را در پست های بعد ذکر خواهم نمود.(گر چه در پایان مبحث خواهیم دید که بین این دو دسته از واژگان رابطه بسیار عمیقی وجود دارد ولی در شروع این بحث از بیان ارتباط خود داری می کنم)
بیشتر شبهاتی که برای حکومت دینی مطرح می شود با محتوای دسته دوم از واژه ها است.
یعنی با محتوای دسته دوم، به دسته اول از واژه ها حمله می کنند.
با مطرح کردن آمار اعتیاد و بی حجابی و... به استکبار ستیزی و عزت و... هجوم برده می شود.
در حالی که این استدلال، یک مغالطه روشن است.
از جایی حکومت اسلامی را به چالش می کشند که جزء شعارهای اصلی انقلاب نبوده است.(گرچه در این زمینه نیز دستاوردهای بیشماری داشته ایم).
قدری طولانی شد، انشاالله در پست های بعد وارد بر بحث می شویم تا فقط با شبهات آشنا نشده باشیم.
منتظر نظرات شما هستیم.
- ۹۱/۱۱/۲۶