با کدام حجت شرعی انتخاب کنیم؟
- جمعه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۲، ۰۲:۳۱ ق.ظ
- ۱۸۲ نظر
خلاصه این پست برا اونا که وقت ندارن
با توجه به انتخابات ریاست جمهوری، به دنبال این بودیم تا بر اساس مبانی دینی به حجت شرعی برای انتخاب اصلح برسیم، در این پست اسم نامزد خاصی برده نشده است ولی به رویکرد ها و مواضع آنها اشاره شده است، و کسانی که با مواضع و رویکردهای نامزدها آشنایی داشته باشند به مصادیق آن پی خواهند برد.
خلاصـــــه:
حضرت
آقا فرمودند با حجت شرعی انتخاب کنید، حجت شرعی در
ادبیات دینی ما معنای خاص دارد که می بایست به معنای آن توجه داشته باشیم و راه
کارهای مخصوص آنرا اخذ نماییم.
حجت شرعی به طور صد در صد و تضمینی ما را به واقعیت نمی
رساند، بلکه ابزاری است که هنگام مواخذه الهی می توانیم به آن تمسک نماییم و حجتی
بین ما و خداوند است حتی اگر اشتباه کرده باشیم.
بیانات رهبری با توجه به ریشه های دینی آن برای ما یک اصل
است.
حضرت آقا در سخنان خود پیرامون انتخابات روی واژه هایی
تاکید داشتند که ما، به سه واژه در این پست پرداخته ایم.
عزت، دشمن، و حماسه واژه
هایی هستند که در این پست با توجه به ریشه های دینی آن مورد تحلیل قرار گرفته اند.
این تحلیل ها به عنوان یک حجت برای ما مطرح است، آنگاه با
توجه به این تحلیل ها به سراغ اظهارات نامزدها می رویم که یکی دیگر از حجت های
الهی، توجه به سخنان نامزدها است.
در این نوشتار ما با تمرکز بر روی معنای علمی این سه واژه و
مبانی دینی آنها به تحلیل مواضع نامزدهای این دوره پرداخته ایم و امید داریم
مشتاقین و کسانی که نسبت به انتخابات احساس مسئولیت می نمایند تمام این پست را به
دقت مطالعه نمایند و نظرات خود را برای بارورتر شدن آن برای ما راسال نمایند.
در پایان
چنین نتیجه گرفتیم که رفاه اقتصادی با یارانه سبز و کنترل ارز و تورم اتفاق می
افتد اما عزت و حماسه اقتصادی با چه چیز اتفاق می افتد؟
اگر
کسی بگوید همین ها (کنترل تورم...) حماسه اقتصادی است معلوم می شود معنا و مبانی
حماسه و عزت را نفهمیده و نادانسته سخن می گوید.
حضرت
آقا از مردم خواستند حماسه بیافرینند و حماسه در کنار عزت معنا پیدا می کند، و عزت در مقابله و ایستادگی در
برابر دشمن است و اینچنین این سه واژه
به هم پیوند می خورند و برای تو حجت شرعی را درست می کنند تا بتوانی بر اساس آنها
کسی را انتخاب نمایی که حماسه باشد.
حماسه سیاسی کفی دارد، که آن حضور حداکثری مردم است و این
حماسه در این مقطع، سقفی دارد و آن انتخاب اصلح بر اساس حجت شرعی است، باید توجه داشت که ما را از چیزی می ترسانند تا از آن فرار کنیم ولی همان کسانی را که گمان می کردیم پناهگاه هستند نقاب ها را بر می دارند و می بینیم ای وای همان کسانی که ازشان ترسیده بودیم با نقاب خودشان را پناهگاه معرفی کردند، ما را از شعار ساده زیستی و انقلابی می ترسانند تا دوباره همین هایی که الان هستند را سر کار بیاوریم نامزدهایی که اکنون نقاب به چهره دارند و پشت پرده با چند گروه توافق هایی را داشته اند.
پس از شعارهای انقلابی نترسید و بدانید که ما را می ترسانند تا دوباره خودشان به قدرت برسانند.
مشروح این پست برا اونا که در انتخابات احساس
وظیفه می کنند، در ادامه مطلب
یه توصیه: اگر وقت نکردید همه را بخوانید قسمت هایی که با این
رنـــــــــــــگ تایپ شده را مطالعه نمایید
یکی از دغدغه های مهم در این انتخابات دست پیدا کردن به نامزد اصلح است.
شاید یکی از سخت ترین انتخاب ها، برگزیدن رئیس جمهور آینده از میان نامزدهای کنونی باشد. چراکه در میان این نامزدها افراد صالح نیز حضور دارند ولی آنچه وظیفه ماست برگزیدن اصلح است؛ اما این سختی با توجه به بیانات حضرت آقا سهل خواهد گشت.
ایشان در سخنان اخیر خود معیار بسیار دقیقی برای انتخاب رئیس جمهور آینده دادند و فرمودند:
« من و شما باید نگاه کنیم ببینیم در بین این صالحها کدام صالحترند، کدام بیشتر به درد مردم میخورند، کدام بیشتر میتوانند این بار سنگین را بر دوش بکشند و با امانتِ کامل این راه را ادامه دهند و پیش ببرند؛ این را باید من و شما نگاه کنیم، ببینیم، بشناسیم. از افرادى که ممکن است ما را هدایت کنند، راهنمائى کنند، کمک بخواهیم؛ بالاخره خودمان را به حجت شرعى برسانیم اگر انسان بر طبق حجت شرعى کار کرد، چنانچه بعداً غلط هم از آب دربیاید، باز سرفراز است، میگوید من تکلیفم را عمل کردم؛ اما اگر بر طبق حجت شرعى عمل نکنیم، بعد خطا از آب دربیاید، خودمان را ملامت خواهیم کرد؛ عذرى نداریم، حجتى نداریم» (25/2/1392)
«حجت شرعی» کلید بسیار مهمی است که حضرت آقا برای جویندگان حقیقت بیان نموده اند.
برای اینکه ما تکلیف شرعی خود را بیابیم سه راه وجود دارد که بین آنها درجاتی است.
راه درجه اول قطع است(حکم نص و عقل)
راه درجه دوم حجت شرعی است
راه درجه سوم اصول عملیه است
حضرت آقا در این بیان امر به پیدا کردن قطع ننمودند و راه درجه اول را از ما نخواستند، همچنین راه درجه سوم را نیز پیش نهاد ننمودند، بلکه ایشان راه درجه دوم را بیان نمودند. به همین دلیل کسانی که به راه درجه سوم تمسک پیدا کنند اطاعت امر ننموده و فعل آنها مجزی(مورد قبول) نخواهد بود.
به همین دلیل حال که در این انتخابات نمی توان به قطع رسید، پس باید از راه امارات و حجت شرعی به واقع رسید و نمی توان با اصول عملیه جلو رفت چرا که اصول عملیه ما را به واقع نخواهد رساند و فقط رفع تکلیف می نماید و حضرت آقا در این دستور، از ما رفع تکلیفی که شاید ما را به واقع برساند نخواسته اند، بلکه از ما عمل به حجت شرعی را خواسته اند که ما را به واقع می رساند ولی حکم قطع را ندارد.
اما حجت شرعی چیست؟
از نظر علم اصول حجت شرعی یعنی«الحجة کل شىء یثبت متعلقه و لا یبلغ درجة القطع » ( اصول الفقه، ج2، ص: 12)
منظور از حجت در علم اصول این است که گاهی ما قطع داریم که فلان نامزد برای ریاست جمهوری بهترین است، پس به قطع خود عمل می کنیم.(البته اگر کسی ادعای قطع نماید باید به معنی قطع و لوازم آن توجه داشته باشد و صرفا یک ادعای جاهلانه نباشد. قطع در علم اصول یعنی آن اعتقاد یقینی که در آن هیچ شک و تردیدی نباشد، مانند حکم به نبودن آفتاب در شب. و باید مراقب بود که در اثر جهل مرکب قطع پیدا نکند)
اما ممکن است کسی بگوید من نمی توانم به قطع برسم که کدام یک از این نامزدها برای ریاست جمهوری مناسب هستند، در اینجا چون ما قطع نداریم می بایست به حجت شرعی تمسک پیدا کنیم تا از طریق حجت شرعی تکلیف خود را انجام دهیم.
همان طور که حضرت آقا فرمودند، حجت شرعی است که در این انتخابات راه گشای تردیدهای ما است و سبب عمل به تکلیف می شود حتی اگر فردای چند سال بعد این حجت خلاف واقع در بیاید.
یعنی اگر دو سال بعد من متوجه شوم که در انتخاب نامزد اشتباه کردم، چون این انتخاب را با حجت شرعی انجام دادم، در پیشگاه خداوند معذور خواهم بود.
پس می توان نتیجه گرفت برای اینکه در پیشگاه خداوند معذور باشیم دو راه است، 1- عمل به قطع(یقین) 2- عمل به حجت شرعی.
قطع پیدا کردن در این انتخابات امری بسیار مشکل و پیچیده است، چرا که قطع یعنی اینکه من تضمین صد در صد داشته باشم که فلان نامزد انتخابات تا آخرین روز ریاست جمهور بر طریق حق حرکت خواهد نمود و لحظه ای از آن منحرف نخواهد شد، مانند حکم به بودن خورشید در روز.
چه بسا این قطع برای برخی از نامزدها نسبت به خود، به معنای واقعی حاصل نشده باشد! پس به دنبال قطع نباشیم، بلکه همان طور که حضرت آقا فرمودند، به دنبال کسب حجت شرعی برای انتخاب باشیم.
عرض کردیم که حجت شرعی یعنی، «هر چیزی که بتواند متعلق خود را ثابت کند اما به درجه قطع نرسد»
در اینجا ما با یک ابهام موجه هستیم، منظور از «هر چیز» چیست؟
چه چیزهایی حجت شرعی هستند؟
در جواب به این سوال علمای علم اصول می فرمایند منظور از این چیزها، همان «امارات» هستند.
اما امارات چیست؟
امارات یعنی نشانه ها، یعنی نشانه هایی که بتواند مرا به واقع برساند. اما باز این ابهام هنوز پا برجاست. این نشانه هایی که می توانند ما را به واقع برسانند کدامند؟
این نشانه های شرعی در اصول فقه زیاد هستند(مانند: ظواهر، اجماع، خبر واحد(حدیث واحد)، سیره، و...)
اما آنچه از این نشانه ها در این بحث به درد ما می خورد چند چیز است.
1: نشانه های لغوی(حجیت قول لغوی)
2: نشانه های ظاهری کلام(حجیت ظواهر)
3: نشانه حکم مجتهد(حجیت قول مجتهد عادل)
4: نشانه استدلال و قیاس منطقی(حجیت استدلال)
در ادامه بحث ما با توجه به این نشانه ها به سراغ کشف واقعیت در شناخت نامزد اصلح می رویم.
ولی امر مسلمین در سخنرانی های عمومی خودشان در مورد انتخابات ریاست جمهوری به بهانه های مختلف صحبت کردند و ملاک ها و معیارهایی را بیان می نمودند که مشتاقین می توانند این ملاک ها و معیارهای به صورت عمومی در این آدرس و این آدرس و به طور جامع در این آدرس مشاهده نمایند.
همان طور که اشاره شد حضرت آقا در بیانات خود فرمودند که « از افرادى که ممکن است ما را هدایت کنند، راهنمائى کنند، کمک بخواهیم؛ بالاخره خودمان را به حجت شرعى برسانیم ». با توجه به این بیانات چه کسی بهتر از خود حضرت آقا که ما را با بیاناتی که در طول این مدت داشته اند راهنمایی کنند و با راهنمایی های ایشان ما به حجت شرعی برسیم که بهترین حجت شرعی بیانات خود ایشان است. (حجیت قول مجتهد)
اما راهنماییهای ایشان برای رساندن ما به نامزد اصلح کدام است؟
اگر به سخنرانی های ایشان از نیمه دوم سال 1391 تا امروز توجه کنیم در میان این بیانات برخی از کلید واژه ها وجود دارد که حضرت آقا به صورت مکرر به آن اشاره کرده اند و این بیانگر اهمیت این واژه ها و مفاهیم است.
در این مجال به سه واژه و مفهومی که ایشان به صورت مکرر و بیش از بقیه موارد به آن تاکید داشتند اشاره می نمایم.
واژه اول «عــزت»
واژه عزت از واژه هایی است که وقتی تحلیل شود و معنای آن روشن شود بسیاری از ابهام ها برای انتخاب نامزد اصلح بر طرف خواهد شد و ما با حجت شرعی که از راهنمایی حضرت آقا گرفته ایم، رئیس جمهور آینده را انتخاب خواهیم کرد انشاالله.
وقتی که به طیف وسیع معنای عزت و لوازم آن توجه نماییم تعداد بسیاری از نامزدها از گردونه خارج می شوند و نزدیک ترین نامزد به این معانی مشخص می شود.(توجه بفرمایید که سخن از نزدیکترین نامزد به این معانی است نه عین و مصداق آن)
قبل از اینکه سراغ معنای عزت برویم به تعدادی از اشارات رهبری در مورد عزت در این انتخابات اشاره می کنم.
«شما که در انتخابات شرکت میکنید، دنبال یک فرد اصلحى میگردید که بتواند کشورتان را با همین سرعت، بلکه بیش از این، پیش ببرد؛ هم در عرصهى مادى، هم در عرصهى معنوى. شما دنبال انتخاباتید، براى اینکه کسى یا کسانى، دولتى، رئیس جمهورى بتواند عزت شما را بالا ببرد، استقلال شما را عمیقتر کند، وضع زندگى شما را بهتر و مرفهتر کند، گرهها را باز کند، امید و شور و شوقى در کشور بهوجود آورد؛ 25/ 3 / 1392»
«اجمالاً معیار اصلى این است که کسانى سر کار بیایند که همتشان بر حفظ عزت و حرکت کشور در جهت هدف هاى انقلاب باشد. 25/ 3 / 1392.»
«ما در سیاست خارجى گفتیم «عزت و حکمت و مصلحت»7 / 2/ 1392 »
« مردم نگاه کنند به اظهارات داوطلبان محترمى که در این میدان وارد شدند، ما هم نگاه میکنیم؛ تشخیص بدهیم، ترجیح بدهیم، ببینیم آن کسى که میتواند براى انقلاب، براى کشور، براى آینده، براى عزت ملى، براى باز کردن گره مشکلات، براى ایستادگى قدرتمندانه و عزتمندانه در مقابل جبههى معاندان، و براى الگو کردن جمهورى اسلامى در چشم مستضعفان عالم، بیشتر و بهتر تلاش کند، کیست؟ 6 / 3 / 1392»
« در تبلیغات انتخاباتى، در شعارهاى انتخاباتى، آنچه که اهمیت دارد، این است که مواضع عزتآفرین و صحیح و عاقلانه و حکیمانهى انقلاب و نظام تثبیت شود مبادا در شعارهایمان، ما به زید و عمرو در خارج از این مرزها یا آدمهائى در داخل مرزها، چراغ سبز نشان دهیم. 6 / 3 / 1392»
«من به شما بگویم عزیزان من! این گامى که ملت ایران در چند روز دیگر در پیش دارد - یعنى گام انتخابات - یکى از همان گامها است که انشاءاللّه بشارتده گامهاى بعدى است. ما نمیدانیم چه کسى رئیس جمهور خواهد شد، نمیدانیم خداى متعال دلها را به کجا متوجه خواهد کرد؛ اما میدانیم که حضور مردم در پاى صندوقهاى رأى - که اعلام حضور قدرتمندانهى این ملت در عرصهى حرکت و تاخت به سوى آرمانها است - بلاشک به دنبال خود، موفقیتهاى دیگرى را دارد؛ به کشور مصونیت میبخشد، عزت میبخشد، آبروى بینالمللى میبخشد، دوستان شما را خوشحال میکند، دشمنان شما را ناکام و بدحال میکند. 6/3/1392»
«فرداى این انقلاب، فرداى عزت مدارانهاى است. همان»
«البته اقتصاد مسئلهی مهمی است که بنده در این چند سال پیدرپی بر روی آن تکیه کردهام، اما تنها مسئله هم مسئلهی اقتصاد نیست؛ امنیت کشور مهم است، سلامت مردم مهم است، پیشرفتهای علمی مهم است و اساس کار و زیربنای کار است ــ که اگر چنانچه در کشور علم پیشرفت کند، همهی کارهای بعدی آسان خواهد شد ــ استقلال و عزت ملی برای کشور مهم است، زیردست نبودن یک ملت و ارباب نداشتن یک ملت مهم است، نفوذ و اقتدار منطقهای یک ملت و یک کشور پشتوانهی استقلال و امنیت کشور است و مهم است. 1/1/1392»
«هر سخنى که نشاندهندهى یأس و خستگى و افسردگى و ملالت و اختلاف باشد، بلاشک به ضرر مصالح کشور است، به ضرر پیشرفت کشور است، به ضرر عزت ملى است. 25/7/91»
«باید تلاش کنیم. تمدن نوین اسلامى که ما مدعىاش هستیم و دنبالش هستیم و انقلاب اسلامى میخواهد آن را به وجود بیاورد، بدون این بخش تحقق پیدا نخواهد کرد. اگر آن تمدن به وجود آمد، آن وقت ملت ایران در اوج عزت است؛ ثروت هم دنبالش هست، رفاه هم دنبالش هست، امنیت هم دنبالش هست، عزت بینالمللى هم دنبالش هست؛ همه چیز با او خواهد بود، همراه با معنویت. 23/7/1391»
«یکى از شاخصهاى پیشرفت یک ملت، عزت ملى و اعتمادبهنفس ملى است. ادعاى من این است که با لحاظ این شاخص، ملت ما پیشرفت زیادى کرده است. امروز ملت ما داراى اعتمادبهنفس در عرصهى سیاست بینالمللى است. اینکه شما ملاحظه میکنید مسئولان کشور در مواجههى با قضایاى جهانى، با اعتمادبهنفسِ کامل حرف میزنند، ناشى از این است که ملت ما احساس عزت و اعتمادبهنفس میکند. اسلام به ما این اعتمادبهنفس را داده است. هر مقدارى که با اسلام و احکام قرآن و معارف قرآن آشناتر باشیم، این اعتمادبهنفس ملى بیشتر خواهد شد. مقولهى عزت ملى و اعتمادبهنفس ملى، به طور کلى محسوس است. 22/7/1391»
«پیشرفت در نظر آنها، در درجهى اول و به عنوان مهمترین، عبارت است از پیشرفت در ثروت و پیشرفت در علم و پیشرفت نظامى و پیشرفت فناورى. پیشرفت در منطق غربى اینهاست؛ اما در منطق اسلامى، پیشرفت ابعاد بیشترى دارد: پیشرفت در علم، پیشرفت در اخلاق، پیشرفت در عدالت، پیشرفت در رفاه عمومى، پیشرفت در اقتصاد، پیشرفت در عزت و اعتبار بینالمللى، پیشرفت در استقلال سیاسى - اینها همه در مفهوم پیشرفت، در اسلام گنجانده شده است - پیشرفت در عبودیت و تقرب به خداى متعال؛ یعنى جنبهى معنوى، جنبهى الهى؛ این هم جزو پیشرفتى است که در اسلام هست 19/7/1391»
اینها نمونه ای از بیانات رهبر انقلاب در مورد عزت بود که در طی یک سال اخیر به آن اشاره نموده بودند که برخی به طور مستقیم در مورد انتخابات و نامزدها بود و برخی به صورت غیر مستقیم به این مساله مهم مربوط می شود.
اما عزت چیست؟
عزت در لغت(حجیت قول لغوی و نص)
عزت در لغت به معنی، سختی و محکمی است؛ حالتی در انسان است که مانع شکست او می شود. به همین دلیل اصل این واژه در مورد زمینی که هیچ گیاهی در آن نمی روید به کار می رود.(مفردات راغب، 1/563) در مقابل این واژه، کلمه ذلت قرار دارد، و این واژه به صورت ذلول هم به کار رفته است و به حیوانی که رام شده باشد و دیگر سفت سخت نباشد، ذلول گویند.(مفردات راغب، 2/17)
همه انسان به طور طبیعی به دنبال عزت هستند، که برخی به این طبیعت پاسخ مثبت می دهند و برخی آنرا سرکوب می نمایند و تن به ذلت می دهند، اما آنچه مورد اهمیت این است که این عزت را از چه راهی می خواهند به دست بیاورند؟
خداوند در توصیه ای در آیات قرآن می فرماید: مَنْ کانَ یُریدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمیعاً(10 فاطر)
یعنی اگر کسی خواست به عزت برسد یادش باشد که عزت فقط برای خداوند است و نباید فریب دیگران را بخورد آنچنان که ساحران فریب فرعون را خورده بودند و به عزت فرعون قسم خورده بودند«فَأَلْقَوْا حِبالَهُمْ وَ عِصِیَّهُمْ وَ قالُوا بِعِزَّةِ فِرْعَوْنَ إِنَّا لَنَحْنُ الْغالِبُون»(شعراء 44) به همین دلیل خداوند در این سوره به صورت مکرر و بیشتر از همه سوره های دیگر می فرمایند که عزت از آن خداوند است. « وَ إِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزیزُ الرَّحیمُ »(آیات: 68؛ 104؛122؛140؛159؛175؛191)
توجه به دو نکته در این مساله مهم است. اول اینکه درست است عزت خواهی امری فطری است اما اینگونه نیست که همه انسانها به دنبال عزت باشند، بلکه برخی از انسانها به دنبال عزت می روند، و اینگونه نیست که همه انسانها به عزت برسند، چرا که برخی برای رسیدن به عزت مسیر غلطی را می پیمایند، چنانچه خداوند در این آیه قرآن به آن اشاره فرموده است: الَّذینَ یَتَّخِذُونَ الْکافِرینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنینَ أَ یَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمیعاً 139 نساء « آنان که به عوض مؤمنان، منافقان را دوست خود مى گیرند از این کار چه مى جویند؟ اگر عزت مى طلبند، بدانند که عزت همهاش از آن خدا است »(ترجمه المیزان)
برخی گمان می کنند برای رسیدن به عزت می بایست ولایت و سر پرستی کفار را بر گزینند.
در سوره مریم می فرماید« وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لِیَکُونُوا لَهُمْ عِزًّا (81) و غیر از خدا خدایانى گرفته اند که مایه عزتشان شود (ترجمه المیزان) »
در این دو آیه خداوند به کسانی اشاره می کنند که به دنبال عزت هستند ولی مسیر عزت را اشتباه انتخاب نموده اند.
آدرس صحیح عزت را خداوند در سوره منافقون بیان می کند و می فرماید اگر به دنبال عزت هستید عزت نزد اینان است« لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنینَ وَ لکِنَّ الْمُنافِقینَ لا یَعْلَمُونَ (8)» عزت مخصوص خدا و رسول و اهل ایمان است و لیکن منافقان از این معنى آگاه نیستند(ترجمه المیزان)
در این آیه خداوند کانل رسیدن به عزت الهی را معرفی می نماید که اگر می خواهید به عزت الهی برسید می بایست از راه رسالت و ولایت جلو بیایید و به جای اینکه در مناظره های تلویزیونی، برای رسیدن به رأی و عزت نام کسانی را ببری که عکس های آنها در کنار نامحرمان جسمی و دینی و ایمانی، صفحات فضای مجازی را پر کرده است، خود را به گفتمان رسالت و ولایت نزدیک کن!
اما کاربرد این عزت کجاست؟
خداوند جایگاه عزت را روشن کرده است و می فرماید:« یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنینَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْکافِرینَ یُجاهِدُونَ فی سَبیلِ اللَّهِ وَ لا یَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ ذلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتیهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ ( 54مائده )« هان اى کسانى که ایمان آورده اید اگر کسى از شما از دینش بر گردد، بدانید که خدا بزودى مردمى را- براى گرایش به این دین- مى آورد که دوستشان دارد و آنان نیز وى را دوست دارند، که اینان مردمى هستند در برابر مؤمنین افتاده حال و در برابر کافران مقتدر، مردمى که در راه خدا جهاد مى کنند و از ملامت هیچ ملامتگرى پروا ندارند و این خود فضلى است از خدا، فضلى که به هر کس صلاح بداند مى دهد و خدا داراى فضلى وسیع و علمى وصف ناپذیر است»(ترجمه المیزان)
کاربرد عزت در برابر دشمنان است که می بایست محکم و استوار و ایستاد و مانند حیوانی رام نبود که به راحتی از آن سواری گیرند و در جهت منافع خود از آن سود جویند. آنچه در معنای عزت برجسته است استوار بودن و عدم وابستگی به دیگران است. و این دو در کنار هم عزت را خواهند ساخت.
حال این محکم و استوار بودن و عدم وابستگی را از کجا باید به دست آورد؟ که به آن اشاره شد و در آیات سوره منافقون به آن پرداختیم.
حال که اهمیت و جایگاه عزت را در متن دین دریافتیم، به سراغ اهمیت و جایگاه عزت در بیانات حضرت آقا می رویم:
«وظیفه ى اول این است که صلابت و ابهت و عزت انقلاب را حفظ کنیم و راه امام را با قاطعیت ادامه دهیم و تسلیم باج خواهى هاى دشمنان اسلام و انقلاب نشویم.» (بیعت گروهى از رزمندگان سپاه پاسداران 1368)
با این حساب واژه های ایستادگی، صلابت، ابهت، استقلال، باج ندان، ایمان به وعده های الهی، ایمان به خدا و رسول و مومنین همه در کنار عزت جمع می شوند.
با توجه به این ریشه ها در معنای عزت، رهبر معظم انقلاب در فرهنگ سخنان خود، عزت را اینگونه معنا کرده اند:
«عزت یک ملت در سیاستهاى گوناگون و در تعاملش با کشورهاى دیگر و دولتها و قدرتها این است که از استقلالِ رأى برخوردار باشد. یک دولت، یک نظام در مقابل قدرتها آنچنان ظهور کند که نتوانند در هیچ مسئله اى اراده ى خودشان را بر او تحمیل کنند» ( بیستمین سالگرد رحلت امام خمینى(ره) 1388)
«نظام اسلامى باید به معناى واقعى کلمه، اسلامى باشد و روز به روز به مبانى اسلام نزدیکتر شود؛ این است که گره هاى فروبسته را باز مى کند، این است که مشکلات را حل مى کند، این است که به جامعه عزت و اقتدار مى دهد، خطبه هاى نماز جمعه ى تهران 1388 »
« عزت، یعنى از سوئى مرزبندى و جبهه گیرى مقتدرانه در برابر استکبار» (پیام ایشان به مناسبت کنگره عظیم حج سال1386 )
« عزت یعنى تحمیل هیچکس را قبول نکردن » ( بیانات در دیدار با مسئولان وزارت امور خارجه و سفرا و کارداران جمهورى اسلامى ایران سال1370)
«معناى عزت این است که جامعه و نظام اسلامى، در هیچ یک از برخوردهاى بین المللى خود، نباید طورى حرکت کند که منتهى به ذلیل شدن اسلام و مسلمین شود. البته، ذلیل شدن غیر از ضعیف بودن است. ممکن است کسى ضعیف باشد، اما ذلیل نباشد. بین این دو تفاوت است. کارآمدان این کارها، مى توانند خوب بفهمند.» (دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام جمهورى اسلامى، در آستانه ى یازدهمین سالگرد پیروزى انقلاب اسلامى ایران 1368)
حال که معنای عزت این است چگونه باید به این عزت رسید؟ آیا می توان با بیان مطالبی که دشمن را خوشحال می کند به این عزت رسید؟
«اسلام به انسانها عزت مى دهد. وقتى انسانى در وجود خود احساس عزت کرد، زیر بار دشمنان و بیگانگان و قدرتهاى زورگو نمى رود.» (اجتماع بزرگ مردم بوشهر 1370)
«قرآن و آیین اسلام، به انسان، هم علم مى دهد، هم رفاه مى دهد، هم عزّت مى دهد»( مراسم اختتامیهى مسابقات حفظ و قرائت قرآن کریم 1379 )
«جریان علم و تحقیق که مایه ى حیات جامعه و عزت جامعه است و عزت علمى به دنبال خود عزت اقتصادى، عزت سیاسى، عزت بین المللى را مى آورد، دیدار اساتید و دانشجویان در دانشگاه علم و صنعت 1387 »
واژه دوم «دشمن»
یکی دیگر از واژه هایی که حضرت آقا رو آن تاکید زیادی دارند واژه «دشمن» است.
در مورد این واژه سخن فراوان است ولی در اینجا به صورت مختصر به برخی رئوس آن در آیات قرآن اشاره می کنم.
دستور اخذ و گرفتن دشمن را خداوند در آیات قرآن به ما داده است، إِنَّ الشَّیْطانَ لَکُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا.
در آیه 6 سوره فاطر خداوند دستور داده است که شیطان را به عنوان دشمن بگیریم(در این آیه به کلمه ابلیس که نام جنی که به مرتبه ملائکه راه پیدا کرد و بعد از تمرد اخراج شد نیامده بلکه نام شیطان آمده که هم بر او قابل اطلاق است هم شیاطین جنّی و انسانی)
توجه به این نکته لازم است که خداوند نمی فرماید بدانید که شیطان دشمن شماست بلکه می فرماید بگیرید.
گاهی من می دانم آتش داغ است و گاهی می گیرم و حس می کنم.
در آیه 101 نساء خداوند به صورت صریح می فرماید: إِنَّ الْکافِرینَ کانُوا لَکُمْ عَدُوًّا مُبیناً.
کافران دشمنان آشکار شما هستند.
در آیه 82 مائده می فرماید:« لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَةً لِلَّذینَ آمَنُوا الْیَهُودَ وَ الَّذینَ أَشْرَکُوا »
در آیه 60 سوره انفال می فرماید:« تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّکُمْ وَ آخَرینَ مِنْ دُونِهِمْ »
بترسانید دشمن خدا و دشمنان خودتان را با نیرو و توان و حتی نوع موضع گیریهایی که در عرصه انتخابات می کنید. کسان دیگری هم هستند که از این موضع گیری و توان شما می ترسند و خداوند آنها را می شناسد و شما نمی شناسید.
و در سوره ممتحنه می فرماید «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِیاء»
کسانی که ایمان آورده اید دشمن و دشمن خود را به عنوان ولی و سر پرست نگیر.
و در ادامه همین سوره می فرماید: « إِنْ یَثْقَفُوکُمْ یَکُونُوا لَکُمْ أَعْداءً وَ یَبْسُطُوا إِلَیْکُمْ أَیْدِیَهُمْ وَ أَلْسِنَتَهُمْ بِالسُّوءِ وَ وَدُّوا لَوْ تَکْفُرُونَ »
اگر کفار به شما دست پیدا کنند دشمنان شما خواهند بود و دست و زبان خود را به آزار شما دراز خواهند کرد و آرزومند آنند که شما هم کافر شوید(ترجمه المیزان)
با توجه به این آیات با ریشه تفکر رهبری که همیشه دشمن را مد نظر دارد و بطور مرتب از آن نام می برد آشنا شدی.
مقام معظم رهبری همیشه در سخنان خودشان به دشمن و شیوه های آنها و... اشاره می نمایند که این روش خوش آیند برخی ساده لوحان نبوده و ایشان را محکوم به تفکر دشمن تراشی و یا توهم دشمنی می نمایند در حالی که تمام این سخنان و روش های ایشان لبیک و به دستور خداوند در آیات قرآن است.
با توجه به این مطالب دقت کنیم ببینید چقدر از این نامزدهای محترم در تفکر و شعارهای خود به دشمن و روش های مقابله با آن توجه دارند؟
نامزد محترمی که در تبلیغات انتخاباتی خود بدتر از شبکه های بیگانه سیاه نمایی می کند چه بویی از این فهم و معرفت برده است؟
اگر او به معنای واقعی دشمن را می شناخت در جهت منافع آنها حرکت می کرد؟
نامزدهایی که مانند رسانه های صهیونیستی فقط سیاه نمایی می کنند. حضرت آقا در این باره فرمودند« دشمنان در تبلیغاتشان سعى میکنند سایهى یأس و ناامیدى و بحران را بیندازند بر روى حوادث کشور، مشکلات کوچک را چند برابر بزرگ کنند؛ مشکلاتى که وجود ندارد، بیخود ملت را، کشور را متهم به آن کنند؛ آینده را تاریک نشان دهند، ملت را ناامید کنند؛ هدف دشمن این است.»
نامزدی که قبل از انتخابش در پازل دشمن بازی کند و علی رغم چندین مرتبه تذکر رهبر انقلاب باز به روش تخریب و سیاه نمایی خود ادامه می دهد و با نمایش پول ملی و تحقیر یک ملت قصد رای آوردن دارد، مسلما در زمان ریاست جمهوری بدتر از تجربه های اخیر ما عمل خواهد کرد.
حضرت
آقا نسبت به این جریان تخریب فرمودند:« خب، مشکلات در کشور هست؛ در کدام کشور نیست؟ گرانى هست، مشکل
بیکارى هست؛ کجاى دنیا امروز نیست؟ امروز خود آن کشورهاى اروپائى که صحنهگردانِ
تبلیغات علیه جمهورى اسلامىاند، تا خرخره در مشکلات فرو رفتهاند. هر چند روز یک
بار، در یکى از این کشورها یا در چند کشور، مردم مىآیند در عرصه، از روى ناچارى و
ناگزیرى داد میکشند و مورد تهاجم نیروهاى امنیتىشان قرار میگیرند. البته اینها را
تا بتوانند، پنهان میکنند.
ما هم مشکلاتى داریم. ما
مشکلات را باید مقایسه کنیم با نقاط مثبتى که الان در ما هست.»
نامزد انتخاباتی که تمام دغدغه او پهنای باند اینترنت است و البته صدای خوش فلان خواننده که بارها به شبکه بی بی سی دعوت شده است و از آنجا برای ما دعاهای سحر خوانده!!! چه جایگاهی در منطق قرآن دارد؟!
نمی خواهم مانند برخی از کوته فکران حضور اینان را در انتخابات نفی کنم. اتفاقا آمدن امثال اینان در انتخابات بسیار مهم و عالی است چرا که اینها هر چه هم بگویند بلاخره در صفحه انقلاب بازی می کنند و هر کس به آنها هم رای دهد بر اساس چینشی که حضرت اقا فرمودند نتیجه، برد انقلاب خواهد بود اما حرف بر سر این مسائل است که اینها چقدر از متن دین فاصله دارند درست است لباس دین به تن دارند و لی در اندیشه آنها دین رسوخ نکرده و بسیار سطحی است که با نسیم ملایمی به خشکی می رسد.
حال به سراغ نامزدهای اصول گرا می آییم.
کدام یک از نامزدهای می توانند برای جمهوری اسلامی عزت بیاورند؟
کدام یک از نامزدهای اصول گرا، دشمن را به عنوان دشمن می شناسند و به عنوان دشمن گرفته اند.
نامزد اصول گرایی که می فرماید « حرفهایی که میزنم به حوزه سیاسی مربوط باشد، اما ارتباط آن با مسائل اقتصادی قطعی است. یکی از بحث های من آشتی با دنیا است، یعنی اگر با دنیا آشتی نکنیم و روابط خود را بویژه با همسایگان توسعه ندهیم، در آن صورت نمیتوانیم از ظرفیتهای اقتصادی در صحنه منطقهای و بینالمللی استفاده کنیم»
باید از او سوال کرد مگر ما با دنیا مشکل داریم؟!!! مگر ما با دنیا قهر بودیم که الان بخواهیم آشتی کنیم؟!!!
شمایی که سالاها وزیر خارجه بودی و با ادبیات دیپلماسی آشنا هستی چرا اینگونه حرف می زنی؟
منظور شما از این دنیا چیست؟
آیا آمریکا و چند کشور اروپایی و جیره خوران آنها در منطقه در نگاه شما دنیا هستند؟؟!!
شما با این ادبیات و موضع گیری می خواهی برای کشور عزت بیاوری؟
مگر شما با ادبیات رهبری که بر گرفته از متن قرآن است آشنا نبودی که می فرماید « من دیپلمات نیستم، من انقلابىام، حرف را صریح و صادقانه میگویم. دیپلمات یک کلمهاى را میگوید، معناى دیگرى را اراده میکند. ما صریح و صادقانه حرف خودمان را میزنیم؛ ما قاطع و جازم حرف خودمان را میزنیم.» (19/11/1391)
البته همین نامزد بزرگوار بعد سخنان حضرت آقا در مرقد امام سخنان خود را تعدیل کرد و گفت سیاست بنده ایستادگی در برابر دشمنان است، اما میان ماه من تا ماه گردون تفاوت از زمین تا آسمان است!!
مصاحبه اخیر این نامزد علامت این است که ایشان صالح هستند و اگر صالح نبودند حرف خود را پس نمی گرفتند ولی حضرت آقا فرمودند برای ریاست جمهوری اصلح را برگزینید نه صالح را.
اما چه باید کرد؟
با توجه به تمام مطالبی که ذکر کردیم حضرت آقا در سخنان خودشان ما را به این حجت شرعی راهنمایی کردند و فرمودند: « مردم نگاه کنند به اظهارات داوطلبان محترمى که در این میدان وارد شدند، ما هم نگاه میکنیم؛ تشخیص بدهیم، ترجیح بدهیم، ببینیم آن کسى که میتواند براى انقلاب، براى کشور، براى آینده، براى عزت ملى، براى باز کردن گره مشکلات، براى ایستادگى قدرتمندانه و عزتمندانه در مقابل جبههى معاندان، و براى الگو کردن جمهورى اسلامى در چشم مستضعفان عالم، بیشتر و بهتر تلاش کند، کیست؟ 6 / 3 / 1392»
یکی از چیزهایی که حجت شرعی است. حجیت ظواهر است. آقایان نامزدها از آنجا که در مقام بیان رویکردها و اندیشه های خود هستند و مقدمات حکمت نسبت به آنها تمام است و همان طور که حضرت آقا فرمودند: به اظهارات آنها نگاه و دقت کنیم. متوجه می شویم از میان این نامزدهای صالح کدام یک به گفتمان اسلام و انقلاب نزدیکتر است و اصلح از دیگر نامزدها می باشد.
حال که معنای عزت را دریافتیم حال که به اصل کلیدی «گرفتن دشمن» به عنوان دشمن رسیدیم حال که بر اساس اظهارات نامزدها می توانیم گفتمان آنها را تشخیص دهیم، به راحتی و با حجت شرعی (نه به صورت قطع قاطع) به نامزد اصلح می رسیم.
نامزدی که نزدیکترین گفتمان را به انقلاب و اسلام دارد نامزدی که فقط به دنبال حل مشکلات اقتصادی نیست، نامزدی که به دنبال آشتی با دنیا نیست!! نامزدی که مبانی فکری عمیق و دقیقی دارد نامزدی که فقط در عرصه مدیریت قوی نیست. نامزدی که وعده شش ماه و دو ساله به مردم نمی دهد. نامزدی که با توجه به شرایط منطقه و پیروزی های جبهه ایستادگی و مقاومت به او نیاز است.
به کسی که اهل مقاومــــت و ایستادگی و عزت آفرینی است.
فراموش نکنیم که ما عزت خود را با تعلق انرژی هستی و آشتی با دنیای(چند کشور اروپایی) و مدیریت اتو کشیده کشور به دست نخواهیم آورد. عزت ما در گرو جایزه اسکار اصغر فرهادی و نوای دعای سحر شجریان از لندن نیست. عزت ما فقط در این نیست که 1000 توان ما بشود 1000 تومان! عزت ما به یارانه سبز و قرمز نیست.
عزت در سایه ایستادگی در برابر دشمن است. عزت ما ایستادگی بر اصول انقلاب است. عزت ما بر تفکر واقعی جهادی است.
عزت ما همان طور که حضرت آقا فرمودند در سایه تولید علم است «جریان علم و تحقیق که مایه ى حیات جامعه و عزت جامعه است و عزت علمى به دنبال خود عزت اقتصادى، عزت سیاسى، عزت بین المللى را مى آورد، دیدار اساتید و دانشجویان در دانشگاه علم و صنعت 1387 » و اگر ما تعلیق را پذیرفته بودیم و به آن تن داده بودیم نه به عزت اقتصادی می رسیدیم نه عزت سیاسی نه عزت بین المللی.
شما توجه دارید که از نظر معنایی بین عزت اقتصادی تا رفاه اقتصادی، فاصله بسیار است. توجه کنیم ببینیم کدام نامزد رفاه را در کنار عزت، روابط بین المللی را در کنار عزت، مبارزه با فساد را در کنار عزت مطرح می کند. و توجه کنیم کدام نامزد برای مطرح کردن مشکلات اقتصادی به جای عزت، ما را به ذلت می کشاند و آن چنان تصویری نشان می دهد، که امید پرپر می شود.
حجت شرعی برای ما این کلمات است که می فرماید:
«مردم به کسى رأى مى دهند که بدانند در مقابل امریکا و افزون طلبى هاى دولتهاى متجاوز و پرتوقّع و خودکامه و کسانى که مىخواهند ارادهى خود را بر ملت ایران تحمیل کنند، خواهد ایستاد و نیز در مقابل تهاجم فرهنگ بیگانه ایستادگى خواهد کرد. ( دیدار با خانواده هاى سرداران شهید استان تهران 1376 )
واژه سوم حماسه
حضرت آقا در شعار امسال فرمودند حماسه اقتصادی، معنای حماسه چیست؟ آیا ایشان فرمودند رفاه اقتصادی؟ برخی از نامزدها معنای واقعی این شعار را تصور نکرده تصدیق کردند و گفتند حماسه سیاسی از شما حماسه اقتصادی از من!!!
حماسه اقتصادی فقط به معنای کنترل تورم نیست. حماسه اقتصادی به معنای تک نرخی کردن ارز نیست. حماسه اقتصادی یارانه سبز و قرمز نیست.
حماسه اقتصادی چیست؟
کافی است که به پیام نوروزی ایشان در امسال توجه کنیم، ایشان در این زمینه فرمودند:« لازم است هم در زمینهی اقتصاد، هم در زمینهی سیاست، حضور مردم حضور جهادی باشد. با حماسه و با شور باید وارد شد، با همت بلند و نگاه امیدوارانه باید وارد شد، با دل پر امید و پر نشاط باید وارد میدانها شد و با حماسهآفرینی باید به اهداف خود رسید»
به واژه هایی که رنگی شده است توجه نمایید، چقدر در سخنان نامزدهای این دوره این واژه ها را شنیده اید؟ کدام نامزد نگاه امیدوارانه، همراه با جهاد و همت بلند به ما می دهد؟
حضور جهادی یعنی فقط پای صندوق رأی حضور پیدا نکن! بلکه با حضورت جهاد کن.
به نظر شما رأی به کدام یک از این نامزدها مصداق جهاد کردن می شود؟
جهاد یعنی کوشش و مبارزه، یعنی تسلیم نشدن، یعنی صبر و امید به آینده.
گمان کرده اند حماسه یعنی ایالتی کردن اقتصاد! یعنی ایجاد اشتغال و... خب بر فرض تو توانستی به همه این شعارها عمل کنی و واقعا پس از چهار سال همه اینها در کشور پیاده شد، آیا واقعا ما با این کارها حماسه آفریده ایم؟ یا تازه شده ایم مثل برخی از کشورهای اروپایی؟ مشکل این است که واژه ها فهمیده نشده بکار گرفته می شود و آنقدر بر زبان جاری می شود که کمتر کسی متوجه می شود که اصلا این واژه به معنای واقعی خودش تصور نشده و آنچه در بیرون به ما نشان می دهند مصداق این واژه نیست.
حماسه این نیست که ظرف دو سال وضعیت بازار سکه و ارز را سامان دهی! اگر توانستی این کار را انجام بدی تازه ما می شویم ایران سه سال قبل!! در حالی که در این مدت ما پیشروی کرده ایم و چشم بی بصیرت برخی نامزدها این پیشرفت ها را نمی بیند و فقط سوء مدیریت ها را نشانه می رود.
مشکل کشور مدیریت پیر و ... نیست، مشکل نفهمیدن گفتمان انقلاب است. برفرض تو با وعده هایت جوانان را مدیر کردی. آیا مشکل مملکت حل می شود؟ مشکل پذیرش گفتمان انقلاب است، نه رفت و آمد آدم ها و کم و زیاد شدن نهادها. مشکل سر بودن و یا نبودن پلیس 110 نیست مشکل گفتمان انقلاب و روابط انقلابی است.
آقایان از قبل برنامه های اقتصادی خودشان را چیده اند و امسال که شعار حماسه اقتصادی و سیاسی مطرح شده است می گویند این کارهایی که ما می خواهیم بکنیم(بر فرض توانایی) مصداق مهم همین حماسه است!!!!
حماسه یعنی افتخار آفرینی که از سر شجاعت و بی باکی اما با مهارت و ورزیدگی همراه باشد. (فرهنگ سخن انوری، 3/ 2584) در حماسه معانیی مانند استقامت و کوتاه نیامدن از اصول آمده است.
در معنای حماسه گفته شد شجاعت، سوال این است که این شجاعت در برابر چه چیز است؟
چه وقت به کسی می گویند شجاع؟ چه وقت بی باکی لازم است؟ و جالب این است که این شجاعت و بی باکی می بایست با مهارت کافی انجام شود.
چه وقت باید استقامت داشت؟
وقتی که تو داری به نتیجه می رسی، و تا رسیدن به نتیجه چند گام بیشتر نداری اما خسته شدی و دیگران با خیانت ها و سخنانشان تو را خسته کرده اند. دیگرانی که با استفاده از ادبیات دینی، فساد کردند، جو کاذبی را به وجود آورده اند که تو از این راه و گفتمان بترسی، جوی را به وجود آورده اند که تو گمان می کنی پایداری بر اصول و کوتاه نیامدن در برابر تحریم ها سبب از بین رفتن و سخت تر شدن شرایط خواهد شد.
برخی ترسیده اند و ناامید، و دشمن خوشحال و امیدوار، دشمنی که تا دیروز ترس تمام وجودش را گرفته بود و تا پشت خیمه های او رفته بودیم، امروز منتظر است تا سردارها به عقب باز گردند و یارانه سبز به ما بدهند! دشمن منتظر است تا یارانه سبز و نرخ ارز را با پیروزی بر او معامله کنیم. در این جا و در این موقعیت حساس است که تو باید حماسه بیافرینی و با شجاعت و بی باکی ایستادگی کنی و با مهارت کامل هم در عرصه سیاست و هم در عرصه اقتصاد حماسه بیافرینی.
حماسه یعنی کوتاه نیامدن و پیشروی کردن.
حماسه سیاسی یعنی از اصول خودت که تا به حال بر آن پافشاری کردی کوتاه نیایی و با همه تحریم ها و سختی ها به گفتمان مبارزه و ایستادگی در برابر دشمن رأی دهی. بدانی که این تحریم ها زودگذر است و فرج و گشایش نزدیک، پس با صبر و استقامت کار را به اتمام برسانی.
البته این حماسه درجات دارد، از درجه حضور حداکثری مردم در انتخابات شروع می شود و تا ایستادگی کامل در برابر دشمن جلو می رود؛ و تو نباید به کم، قانع باشی، بلکه باید با خواست حداکثری، خیمه های معاویه را برای همیشه از جا برکنی که با طرح آشتی با دنیا!!! تو به عقب برخی خواهی گشت و بویی از حماسه به مشام تو نخواهد رسید.
حماسه یعنی پیش روی گفتمان انقلاب که در سال 84 شروع جدیدی داشت. حماسه یعنی تفکیک بین خیانت برخی از افراد مسئول در این گفتمان با حقیقت این گفتمان!
کوتاهی ها و فساد افراد در این گفتمان، جدای از حقیقت این گفتمان است، و در این انتخابات می بایست با غربال کردن این نخاله ها و تصفیه مجدد، با روحی دوباره این گفتمان ادامه مسیر دهد.
شاید به همین دلیل باشد که حضرت آقا فرموند حماسه بیافریند.
حال این تویی که به حجت ها دست یافته ای و با این حجت های شرعی که رهبرت تو را بدان ها راهنمایی کرد، می توانی انتخابی داشته باشی که در پیشگاه خداوند معذور باشی.
در این نوشتار به دنبال این نبودیم تا از نامزدی خاص حمایت کنیم، بلکه به دنبال این بودیم تا با حجت شرعی دست به انتخاب بزنیم تا اگر فردای چند صباح دیگر، این نامزد هم مانند برخی از مسئولین فعلی شد، ما از کرده خود پشیمان نباشیم و در پیشگاه حضرت حق حجتی شرعی برای این انتخاب داشته باشیم.
اکنون که حجت ها در دست تو است باید مراقب حجت های کاذب نیز باشی، که در فرهنگ تشیع برخی از حجت نماها، نه شرعی هستند و نه حجت، و تو باید با زیرکی و فتانت از آنها دوری بجویی.
در پایان به برخی از چیزهایی که در مکتب شیعی ما، حجت شرعی نیست اشاره کنم تا گرفتار حجت شرعی نماها نشویم و درست تشخیص دهیم.
اما آنچه در مکتب فقهی ما حجیت شرعی ندارد چیست؟
1: قیاس (مقایسه کردن و حکم دادن بدون دلیل)
قیاس یعنی وجود اشتراک و شباهت بین دو چیز و حکم نمودن بین اصل و فرع. این قیاس همان تشبیه و تمثیل است. که ارزش منطقی و استدلالی ندارد.
مثلا بگوییم چون فلانی از ادبیات گفتمان دینی و انقلابی استفاده کرد و در آخر گند زد، پس هر کسی که از این ادبیات استفاده کند در آخر گند خواهد زد!
در روایت از حضرت صادق علیه السلام داریم که می فرماید«قَالَ لَا تَقِسْ فَإِنَّ أَوَّلَ مَنْ قَاسَ إِبْلِیسُ حِینَ قَالَ خَلَقْتَنِی مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِین» اولین کسی که قیاس کرد شیطان بود.
2: استحسان
استحسان یعنی برای رسیده به منافع محدودی که با بافته های ذهنی و منفعت های شخصی به آنها رسیده ایم، بر خلاف قاعده حکم نماییم و به دنبال رعایت حال عده ای خاص و خود باشیم.
مثلا قاعده کلی این است که ما باید به اصول اصیل انقلاب پافشاری کنیم و رای بدهیم ولی در دوران امروز با توجه به عملکرد دولت گذشته (و برخی منافع دیگر) به دولتی رای بدهیم که مانند دولت قبل زیاد بر اصول انقلاب پافشاری نداشته باشد، بلکه ادبیات ملایمی داشته باشد و به دنبال آشتی با دنیا باشد!!
3: عرف (به صورت اصل کلی)
حجیت باطل عرف هم به این صورت است که بگوییم، داشتن ماهواره مساله ای شده است که دیگر عرف مردم آنرا قبیح و زشت نمی داند و پافشاری بر منع آن کاری خطا است. عرف امروز صدای شجریان را می پسندد و آرزوی زیارت اصغر فرهادی را از نزدیک دارند!
عرف یعنی قومیت و قبیله گرایی، یعنی عروس های من هر کدام اهل یه استان هستند! پس به این دلیل به من رأی دهید. عرف یعنی بگویی ما زاگرس نشین ها با فلانی هستیم. عرف یعنی همشهریم است. عرف یعنی هم شغلیم، عرف یعنی به استان و شهر ما سفر کرده است! و...
خداوند را شاکرم که در این شب عزیز(شب 27 رجب) توفیق اتمام این پست را پیدا کردم امیدوارم مقبول درگاهش باشد به برکت صلوات بر محمد و ال محمد.
خسته نباشید؛
به ما هم سر بزنید؛
کامروا باشید؛
بدرود.