قسمت چهارم از تحلیل خطبه 16 نهج البلاغه
- شنبه, ۴ آذر ۱۳۹۱، ۰۱:۰۰ ب.ظ
- ۱۳ نظر
قسمت چهارم از خطبه 16 نهج البلاغه
خلاصه خطبه برا اونا که وقت ندارن
حضرت در اولین خطبه به هنگام خلافت می فرماید در جامعه و حکومت دینی من علی، گودال و گرداب های خطرناکی از شبهات وجود دارد که برای گذر از آنها باید به سلاح تقوا مسلح شد و برای رسیدن به تقوا باید اهل عبرت بود.
کسانی به گرداب شبهات می افتند که تقوا را از قبل رعایت نکرده اند به همین دلیل توان عبور از شبهات پیرامون حکومت دینی را ندارد.
مشروح این پست برا اونا که اهل دقتند در ادامه مطلب
إِنَّ مَنْ صَرَّحَتْ لَهُ الْعِبَرُ عَمَّا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الْمَثُلَاتِ حَجَزَتْهُ التَّقْوَى عَنْ تَقَحُّمِ الشُّبُهَاتِ
در پست قبل عرض کردیم که حضرت می فرمایند در حکومت دینی باید آشکارا و صریح ازعبرت ها و تجربیات دیگران درس گرفت.
حضرت می فرماید عبرت گرفت. حال سوالی که مطرح می شود این است که از چه چیز باید عبرت گرفت؟
در ادامه حضرت می فرماید از مثلات باید عبرت گرفت.
سوال دیگری که مطرح می شود این است که مثلات چیست؟
برای مثلات در لغت چند معنی بیان کرده اند.
اصل این واژه در جایی به کار می رود که ما بخواهیم چیزی را به چیز دیگر تشبیه کنیم. به عنوان نمونه می گوییم این مثل آن است.(التحقیق 11/23)
در این تشبیه باید صفات اصلی شبیه به یکدیگر باشد.
مثلا وقتی ما خواهیم رستم را به شیر تشبیه کنیم در این تشبیه مهم ترین صفت شیر مد نظر ما است، که آن صفت شجاعت است. در این تشبیه و مثل ما درندگی یا دم دار بودن شیر مد نظرمان نیست. چرا که اگر انسان سستی را به شیر تشبیه کنیم و باعث تعجب دیگران شود و از ما سوال کنند که به چه دلیل او را به شیر تشبیه کردی؟ ما پاسخ دهیم به دلیل اینکه هر دو گوشت خام می خورند! به این تشبیه می خندند. چرا که در تشبیه و مثل باید به مهم ترین صفت تشبیه کرد و مثال زد.
در عرصه سیاست اگر ما جمعی را به مردم کوفه تشبیه می کنیم به دلیل این نیست که مانند مردم کوفه در شهر زندگی می کنند و یا نزدیک رودخانه ای بزرگ هستند و...، بلکه در این تشبیه ما به مهم ترین صفت آنان که در تاریخ به عنوان یه مثل مطرح شده است توجه داریم و آن بی وفایی است.
با توجه به این توضیحات حضرت می فرمایند: باید از مثل ها عبرت گرفت. چرا که در مثل ها به مهم ترین صفات بد یا خوب اشاره شده است.
در این گفتار حضرت به این روش که ما برای تحلیل شرایط روز به سراغ مسائل تاریخی برویم، مهر تایید می زنند. و دلایل کسانی که حوادث تاریخی را مربوط به گذشته می دانند، رد می کند.
حضرت به ما توجه می دهند که در حکومت دینی باید همواره تجربیات دیگران جلوی چشم شما باشد و خودتان را در خطاها مثل آنان بدانید. در در این «مثل» و تشبیه به مهم ترین صفت خوب یا بد آنان توجه کنید.
مثلا اگر به کسی بگویند از سرنوشت بنی صدر عبرت بگیر، یعنی از مهم ترین صفت منفی بنی صدر عبرت بگیر!
اگر به کسی می گویند از فتنه های گذشته عبرت بگیر یعنی از مهم ترین صفت آنان که بی توجهی به ولایت بود عبرت بگیر.
عِده و عُده آنان بیشتر از معاصرین بوده اما با داشته های خود به خاطر مقابله با ولایت راه به جایی نبردند و عِرض خود مىبرن و زحمت ما مىدارن.
پس حضرت می فرماید از مثل ها شباهت هایی که با گروه های گذشته دارید عبرت بگیرید.
ثمره این عبرت گرفتن این می شود که ملکه تقوا در شما پیدا می شود.
اما ملکه تقوا به چه درد ما می خورد؟
وقتی که حاکمیت در دست حق بود دشمن داخلی چون جرأت مقابله مستقیم ندارد رو به شبهه پراکنی می آورد و فضای جامعه را آلوده به شبهات زیادی در مورد حاکمیت حق می کند.
حضرت می فرماید برخی از این شبهات مانند گودال های بسیار عمیق هستند که اگر کسی دچار این شبهات و ویروس های اعتقادی شود دیگر توان در آمدن ندارد.
چرا که آن شبهه در درون انسان رشد می کند و رشیه می دواند و همراه شبهات دیگر آبیاری می شود تا جایی که رشیه کن شدن آن غیر ممکن می شود مگر اینکه خداوند به آن شخص عنایت کند.
حضرت در بیان خود از واژه «تقحم» استفاده می کنند. تقحم یعنی وارد شدن در چیزی که بسیار هولناک و خطرناک است.
حضرت می فرمایند برخی از این شبهات به این اندازه خظرناک هستند، حال اگر کسی بخواهد در گرداب این شبهات هولناک گرفتار نشود باید اهل تقوا باشد. و یکی از راه های کسب تقوا عبرت گرفتن از تجربیات و مثل های دیگران است.
مراد از مثل ها آن صفات ناپسندی است که گروهی به آن دچار بودند و با آن صفت در تاریخ شهره شدند.
برای اینکه بحث مقداری ملموس شود مثالی می زنم.
یکی از شبهاتی که امروزه بین برخی رواج دارد این است که چرا رهبر انقلاب در خطبه های نماز جمعه در سال 88 از احمدی نژاد دفاع کرد و فرمودند مواضع او به من نزدیک تر است. و یا اینکه چرا رهبر انقلاب اینگونه از سوریه دفاع می کند و...
گاهی اینها به عنوان سوال مطرح می شود که باید به آن جواب داد. اما گاهی به عنوان قضاوت و شبهه مطرح می شود. برخی از اشخاص برای اینکه این شبهات مانند گرداب عده ای را در خود گرفتار کند، به آن بال و پر می دهند و برای آن منظومه و مثنوی هفتاد من، درست می کنند و ساعت ها دلیل برهان بهم می بافند.
وقتی کسی از سلاح تقوا برخوردار نباشد همین که به گرداب این شبهات رسید در آن گرفتار می شود و شاید خوش هم به خاطر بی تقوایی به آن بال و پر بزند. و خودش دام و گردابی برای دیگران شود.
گذشته از اینکه باید عده ای مانند غریق نجات به این شبهات جواب دهند و دیگران را از این گرداب ها نجات دهند، توده مردم هم باید خود را مسلح به سلاح تقوا نمایند تا در انواع گرداب های شبهاتِ پیرامون حکومت دینی گرفتار نشوند.
برای اینکه به سلاح تقوا برسند می بایست از مثل ها عبرت بگیرند.
با توجه به فضای خطبه شاید تاکید حضرت از تقوا در این خطبه تقوای سیاسی باشد. درست است که اطلاق کلمه تقوا شامل تقوای فردی اجتماعی و... می شود. اما فضای خطبه ناظر بر مسائل سیاسی است که در رابطه با حکومت دینی است.
برای رسیدن به تقوای سیاسی باید از تقوای فردی اجتماعی نسبت به اطرافیان شروع کرد. یعنی شروع کردن تقوا از اطراف ما را رهنمود به تقوای سیاسی می کند.
تقوای سیاسی شاخصه های دارد که باید به آن توجه کرد که انشاالله در پست های آینده به آن اشاره می کنم.
- ۹۱/۰۹/۰۴