شرح خطبه 32 نهج البلاغه قسمت هشتم
- شنبه, ۱ مهر ۱۳۹۱، ۱۰:۴۳ ب.ظ
- ۱۸ نظر
حضرت در آخرین جملات این خطبه به نکات جالبی اشاره میکنند و به مهم ترین دلیل شورشها و زاویه گرفتنها، با حکومت دینی اشاره می کنند. و آن دنیـــــــــــــــــا طلبی است.
به همین دلیل حضرت می فرمایند:
بقیه در ادامه مطلب
از حوادث دنیا عبرت بگیرید قبل از اینکه خودتان تبدیل به حادثه شوید و دیگران از شما عبرت بگیرید.
برای اینکه این بیان حضرت را بهتر متوجه شویم از خطبه دیگری از حضرت استمداد می طلبم.
ایشان در اولین سخنرانی عمومی خود بعد از آنکه به خلافت رسیده اند به نکات بسیار مهمی اشاره می کنند از جمله اینکه ایشان در این سخنرانی که در خطبه 16 نهج البلاغه آورده شده است می فرماید: إِنَّ مَنْ صَرَّحَتْ لَهُ الْعِبَرُ عَمَّا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الْمَثُلَاتِ حَجَزَتْهُ التَّقْوَى عَنْ تَقَحُّمِ الشُّبُهَاتِ
یعنی کسی که عبرت ها در دست اوست دیگر به گودال های عمیق شبهات و گمراهی نمی افتد.
نکته مهم در اینجا واژه عبرت است. واژه «عبر» در عربی به معنای عبور کردن از حادثه هاست بگونه ای که آسیبی از آن حادثه به ما نرسد.
مانند پل عابر پیاده که اگر کسی بخواهد به سلامت از اتوبانهای شلوغ عبور کند و به سلامت به مقصد برسد باید از پل ها عبور کند و همین طور اگر کسی بخواهد از رودخانه های خروشان عبور کند در صورتی می تواند سالم به مقصد برسد که با خود آب به طور مستقیم تماس نداشته باشد، بلکه برای به سلامت رسیدن از پل ها عبور کند.
در واژه عبرت معنای عبور کردن به سلامت از حادثه ها آمده است.
برای اینکه این واژه را بهتر متوجه شویم به واژه مقابل آن اشاره می کنم و آن واژه تجربه است.
تجربه به ارتباط مستقیم و بدون واسطه با حادثه ها گفته می شود. یعنی تجربه ارتباط برقرار کردن با حادثه ها به صورت مستقیم است اما عبرت ارتباط برقرار کردن با تجربه دیگران است.
گاهی مکن سوزان بودن آتش را خودم تجربه می کنم و آن را لمس می کنم اما گاهی خودم تجربه نمی کنم، دستم نمی سوزد، بلکه می بینم که دست دیگران سوخت، پس از تجربه دیگران عبرت می گیرم.
عبرت نگاه کردن به تجربیات دیگران است.
شاید این شعر را شنیده باشید که سعدی می گوید:
مرد خردمند هنرپیشه را
عمری دو بایست در این روزگار
تا به یکی تجربه آموختن
با دگری تجربه بردن به کار
اگر به این خطبه حضرت توجه کنیم متوجه بی حکمتی این شعر خواهیم شد.
حتی اگر بگوییم که منظور از این دو عمر دو قسمت کردن عمر است بازهم در کنار بیان حضرت بی حکمتی در آن موج می زند.
حضرت می فرماید چرا خودت می خواهی همه چیز را تجربه کنی؟ مگر تو می توانی همه حوادث را تجربه کنی؟ اصلا مگر عمر ما اجازه همچین چیزی را به ما می دهد.
اما ما بدون اینکه درخواست دو عمر داشته باشیم که در یکی تجربه کسب کنیم و در دیگری آن تجربه ها را به کار ببنیدم می توانیم با آشنا شدن با اصل عبرت از تجربه دیگران عبرت بگیریم بدون اینکه تلخی حادثه ها را بچشیم.
وقتی که حرف از تجربه باشد نیاز به دو عمر است اما وقتی حرف از عبرت باشد همین عمر برای ما کافی است.
به خطبه باز می گردیم، حضرت می فرماید عبرت بگیرید از حوادث دنیا قبل از اینکه شما خودتان به عبرت تبدیل شوید.
حوادثی که در سال 88 اتفاق افتاد تجربه بد برخی از افراد بود که با حماقت حاضر نشدند از سرنوشت منافقین عبرت بگیرند. چون حاضر به عبرت گیری نشدند و خودشان همان تجربه تلخ رو دوباره تجربه کردند در نتیجه تبدیل به عبرت برای ما شدند.
اکنون اگر ما از سرنوشت و تجربه آنان عبرت نگیریم مطمئن باشیم که خودمان تبدیل به عبرت دیگران خواهیم شد.
پس خوب است که هر چیزی را تجربه نکنیم و سعی نماییم قوه عبرت گیری خود را فعال نماییم.
به نظر شما چه چیزهایی به ما کمک می کند تا اهل عبرت باشیم نه اهل تجربه؟
چرا میل انسانها به تجربه بیشتر از عبرت گرفتن است؟
آخرین جمله خطبه رو انشاالله در پست بعد توصیح خواهم داد.
سوالات شما
سوال سید
سلام.
ولی تجربه با اینکه ممکنه عواقبی داشته باشه ولی نتیجه آن و درسی که آدم از آن میگیره ملموس تره و بهتر حس میشه.
استفاده کردیم. ممنون
جواب ما
سلام
حضرت در بیانی می فرمایند من با همه انسانها تاریخ زندگی کرده ام چون از سرنوشت آنها عبرت گرفته ام.تجربه ارتباط با حادثه است و عبرت ارتباط با تجربه دیگران
اگه ما سیستم فهممان بر اساس فقط حس باشد باید همه چیز را تجربه کنیم
اما اگر بر اساس عقل باشد لازم نیست همه چیز را تجربه کنیم بلکه می توانیم عبرت بگیریم
مثلا خود ما تا به حال قرص های روان گردان را تجربه نکرده ایم اما با عبرت از دیگران می دانیم که بد است و یا با سرعت غیر مجاز راندن را لازم نیست تجربه کنیم
مثال دیگری در تاریخ می زنم
لازم نیست دوباره کربلا را تجربه کنیم
و...
می بینید که سیستم تجربه چقدر ضعف دارد و چقدر پر هزینه است
اگر قوه عقلانی را تقویت کنیم تجربیات زندگی ما بسیار کم و عبرت های ما بسیار زیاد می شود
آن وقت چقدر در وقت و هزینه های ما صرفه جویی می شود.
دقت گنید اگر نیاز به توضیح داشت بفرمایید در خدمت هستم
- ۹۱/۰۷/۰۱