جنبش مرصوص

تحلیلی سیاسی فرهنگی

جنبش مرصوص

تحلیلی سیاسی فرهنگی

جنبش مرصوص

خداوند در سوره صف می فرماید:
إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الَّذینَ یُقاتِلُونَ فی‏ سَبیلِهِ صَفًّا کَأَنَّهُمْ بُنْیانٌ مَرْصُوصٌ

می خواهیم از مرصوصین شویم.
بنیان مرصوص یعنی بناهای پولادین

پیوندها

قسمت اول از تفسیر سوره مومنون(جلسات ماهیانه تفسیر)

قسمت اول از تفسیر سوره مومنون(نظام فکری طرح بنیان مرصوص)

انسانی که به فلاح و توسعه نرسیده باشد ویز ویز مگسی او را غرق می کند و به اسارت در می آورد اما انسانی که به فلاح و توسعه رسیده باشد حتی اگر او را اسیر کنند، آزاد است و در حادثه ها غرق نمی شود و با صدا بلند و مسلط می گوید: ما رأیت الا جمیلا!





مشروح بحث در ادامه مطلب


سوره مومنون(سیاق اول)

قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ (1) الَّذینَ هُمْ فی‏ صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ (2) وَ الَّذینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ (3) وَ الَّذینَ هُمْ لِلزَّکاةِ فاعِلُونَ (4) وَ الَّذینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ (5) إِلاَّ عَلى‏ أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَیْرُ مَلُومینَ (6) فَمَنِ ابْتَغى‏ وَراءَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ العادُونَ (7) وَ الَّذینَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ (8) وَ الَّذینَ هُمْ عَلى‏ صَلَواتِهِمْ یُحافِظُونَ (9) أُولئِکَ هُمُ الْوارِثُونَ (10) الَّذینَ یَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فیها خالِدُونَ (11)

قسمت اول

انسان طالب وسعتی است که تمام آسمانها و زمین را در بر گرفته است. به زبان ساده تر انسان به صورت طبیعی دوست دارد که در همه هستی حضور داشته باشد و همه هستی از آن او باشد.

اگر از کسی بپرسید دوست داری در آن واحد هم در آسمان ها حضور داشته باشی! هم در زمین! هم در جنگل ها! هم در دریاها! هم در ....!؟ به صورتی که این حضور هیچ درد و خرجی برایت نداشته باشد و تمامش لذت و رضا باشد؟

جواب خواهد داد: بله!

انسان نمی تواند لذت حضور در آسمانها را انکار کند.

حضور در همین آسمان دنیا برای انسان بسیار لذت بخش است و حاضر است برای تجربه کردن آن هزینه کند.

از حضور در چرخ و فلک و تاب گرفته تا حضور در بالن هایی که قادر خواهند بود در خلاء به حرکت در بیایند.

هزینه 95 هزار پوندی(500 میلیون تومان) برای تجربه یک روز سفر و حضور در فضا برای انسان بسیار لذت بخش و پرهیجان است که حاضر است از قبل برای آن ثبت نام کند و هزینه هنگفتی بپردازد. شرکتی در اسپانیا قصد دارد تا به زودی سفر به فضا را با یک بالن بزرگ و با چنین هزینه ای برای همگان میسر سازد. (رک: دانش > فضا ).

انسانی که برای لذت چند ثانیه ای حضور همراه با حرکت در فضا حاضر است طناب بلند و محکمی تهیه کند و در درخت ها بالا رود و بر شاخه های تنومند آن تاب ببندد و آنگاه کسی دیگر او را هل دهد تا او چند متری در فضا حرکت کند و ثانیه هایی را با هیجان تجربه کند نمی تواند منکر لذت حضور در آسمان باشد!

حال اگر برای این لذت حضور در آسمان گزینه های( آپشن) دیگر نیز اضافه کنیم.

مانند اینکه بدون ابزار و صرفا با اراده کردن بتواند در هر مکانی که بخواهد حضور پیدا کند!

مانند این گزینه که بتواند در آن واحد در چندین فضای متفاوت حضور داشته باشد

مانند این گزینه که بتواند آنچه از لذت و خوبی هست را به محض اراده در آسمان ها برای خود ایجاد کند.

و....

پس همه این مطالب را انسان فهم می کند و میل به سمت آن پیدا می کند و حتی حاضر است برای یه فنجان قهوه خوردن در طبقه فوقانی و متحرک برج میلاد، بیش از صد هزار تومان هزینه بدهد!

تا الان در ارتفاع 292 متری زمین یک فنجان چای یا قهوه یا یک بستنی نوش‌جان کردید؟ با تعجب نگاه نکنید نیازی نیست مجددا به اول خط برگردید و عدد را دوباره و این بار با دقت بیشتری بخوانید. درست خواندید. ارتفاع 292 متری زمین! نشستن در چنین مکانی و لذت بردن از یک گپ و گفتگوی خاص تجربه‌ای به شدت متفاوت و لذت‌بخش خواهد بود. تجربه‌ای تعریف‌کردنی برای همه.

هنوز در ذهن خود به دنبال پیدا کردن یک مکان امن در ارتفاعی بسیار زیاد هستید و گزینه خاصی به ذهنتان خطور نمی‌کند. کمی بیشتر فکر کنید... آیا برای این منظور کافی شاپ برج میلاد گزینه خوبی نیست؟ حق انتخاب با شماست که در کافی شاپ ویژه آن ساعتی بنشینید و یا در تراس زیبا با منظره‌ روبه شهر آن

کمی فکر کنید 292 متر را در چشم برهم زدنی از طریق آسانسور هیجان انگیز شیشه‌ای این برج بالا می‌روید. آن بالای بالا، تهران با تمام مناظر اطرافش زیر پای شماست. حالا انتخاب کنید که در کافه این برج می‌نشینید و یا در تراس آن با دید باز و روبه منظر بسیار دیدنی شهر؟ 2 ساعت فرصت دارید تا از محیط زیبای کافه لذت برده و از تراس زیبای برج میلاد و در یک ارتفاع باورنکردنی منظره بی نظیر تهران را مشاهده کنید. در کافی شاپ و تراس ویژه برج میلاد انتخاب گزینه‌ای از میان منوی آن به درجات بعدی اهمیت موکول می‌شود. شما سعی کنید از بودن در آن بالا لذت ببرید و ضمن لذت بردن دو گزینه هم از منوی باز این کافه انتخاب کنید.

همین طور که در تبلیغ فوق خواندید فقط برای یک حضور دو ساعته در کافی شاپ برج میلاد، می بایست چنین هزینه ای انجام داد.

و این هزینه چیزی غیر از هزینه ترافیک خیابانها و بودن در هوای آلوده و در نوبت نشستن و... است.

مثال دیگر

نمی دانم تا به حال اسم بازی« بانجی جامپینگ» را شنیده اید یا نه؟

همان پرتاب شدن به صورت افقی و یا عمودی است.

یکی از بازی های پر هیجان برای پریدن است و طرفداران خاص خود را دارد.

و این نمونه ای از خواست انسان معاصر برای رسیدن به هیجان ها و آروزها و... است.

برای این بازی سرمایه گذاری ها و هزینه های قابل توجه می کند.

انسان همه این حرکت ها را برای لذت بردن و به هیجان جدید رسیدن انجام می دهد.

انسان دوست دارد که همه جا باشد و لذتی بی نهایت ببرد و برای این خواست خود به انواع تنوع ها رو می آورد، در حالی که هیچکدام از اینها نمی تواند جوابی برای خواست انسان معاصر باشد.

خداوند در ابتدای سوره مومنون می فرماید تنها کسانی به توسعه (گسترش، افزایش، پیشرفت) و فلاح خواهند رسید که ایمان داشته باشند.

فلاح همان رهایی از همه قیودات است به صورتی که انسان افزایش و توسعه ای به تمام هستی پیدا کند.

فلاح در لغت الفَلْحُ: شکافتگى است، گفته شده: الحدیدُ بالحدیدِ یُفْلَحُ: برخورد آهن‏ها یا شمشیرها به یکدیگر موجب دو تکه شدن آنهاست و شکافته میشوند و از این معنى واژه فلاح یعنى برزگر و زارع است که زمین را مى‏شکافد.(مفردات)

المفلحون: واژه مفلح از ریشه «فَلاح» است و معنای اصلی ماده «فلح»، چیزی است که لازم آن رهایی از شرور و دستیابی به خیر و صلاح است و با این دو قید از مادّه‏های «نجات»، «ظفر» و «صلاح» امتیاز می‏یابد. اطلاق «فلّاح» بر کشاورز و «فلاحت» بر کشاورزی از آن روست که زمین با زراعت از بَوار(بایر بودن) می‏رهد و آباد می‏گردد، چنانکه شکاف و گشایش نیز در آن ملحوظ است. در زبان فارسی از «فلاح» به پیروزی و رستگاری تعبیر می‏شود؛ زیرا معنای فتح و شکاف در آن مأخوذ است، بر خلاف چیزی که رَتْق و سدّ در آن مأخوذ است، و چون شکاف در معنای فلاح اخذ شده، کسی که لَبِ زیرین او شکاف داشته باشد «اَفْلَح» نامیده می‏شود. البته «مُفْلِح» انسانی است که با رنج و تعب، به مقامی رسیده باشد، نه بدون رنج.[تسنیم، جلد 2 -  صفحه 206]

با توجه به آنچه از لغت آوردیم معلوم می شود در فلاح شکافته شدن و رهایی وجود دارد تا کسی پوست نیندازد و مجددا تولدی نیابد به این فلاح نخواهد رسید.

آدمی یک بار از پدر و مادر متولد می شود و در این تولد  دو قید (محدودیت) مهم دارد. 1: وراثت  2: محیط

تمام حرکات و اعمال انسان ناشی از این دو است.

گویا انسان مانند بذری است که در قلاف، وراثت و محیط است. دوست داشتن، غصه خوردن و... تمامی حالت او طبیعی و غریزی است در حالی که اگر انسان در همین سطح عمل کند، ارزشش در حد حیوان خواهد بود و هنوز به مرحله انسانیت راه پیدا نکرده است.

و شاید از حیوان هم پست تر شود! چرا که می بینیم کشاورزان زمینه توسعه و فلاح دانه ها را فراهم می کنند و هر دانه پس از چند ماهی، یکدانه اش ، هفتصد دانه می شود.

دانه ها وقتی به دست کشاورز می رسند یک دانه را تبدیل به هفتصد دانه می کند و آن را به رشد و فلاح می رساند. اما انسان سالها زندگی می کند و هیچ رشد و فلاحی پیدا نمی کند.

انسان خودش به هیچ فلاح و رشدی نمی رسد، آنچه انسان توسعه می دهد خودش نیست! بلکه دنیا است، آجر ها و ساختمان ها توسعه پیدا می کنند اما این انسان، هر روز محدودتر و اسیر تر می شود.

به صورتی که می بینیم آنچه ما را به هم می ریزد و خشم ما را بر می افروزد در حیوانات تاثیری ندارد و خشم غضب آنها را بر نمی انگیزد.

شاید گاوها را از نزدیک دیده باشید. در اطراف آنها از صبح تا به غروب، مگس ها در حال پرواز هستند و هر آن بر روی صورت و چشم و... آنها می نشیند و آنها به آرامی سر خود را تکان می دهند و در آنها هیچ خشم و غضبی بر انگیخته نمی شود.

مگس ها در اطراف صورت آنها ویز ویز می کنند و آنها به آرامی به گوساله خود شیر می دهند و مسئولیت های غریزی خود را به خاطر ویز ویز مگس ها رها نمی کنند.

اما انسان با ویز ویز مگس ها به هم می ریزند. خشم و غضب می کنند و گاهی قهر می کنند و مسئولیت ها را رها می کنند و دیگر نمی توانند در مطالعه خود تمرکز کنند! چرا که به هم ریخته اند و در آنها تلاطم ها و موج های بلند ایجاد می شود.

اعتیاد، افسردگی، خودکشی و... از جمله عواقب محدودیت های انسان است و این ها چیزهایی هستند که تا به حال هیچ حیوانی به آن دچار نشده است.

انسان با اینکه سرمایه ای بیشتر از حیوانات دارد و بهرمند از عقل و فکر و فطرت است اما با این دارایی بیشتر نه تنها رشد نمی کند بلکه سقوط هم می کند و همین دارایی را دلیل بر این می گیرد که چون من عقل دارم خودکشی می کنم و افسرده می شود و حیوان از چنین استعدادی برخوردار نیست!!

سوالی که در اینجا مطرح می شود این است، اگر توی انسان استعداد بیشتری داری و آن عقل و آگاهی است و حیوان از بهرمند نیست. پس چرا تو با داشتن این استعداد اضافی و خوب از حیوان عقب تری؟؟!!

در حالی که تو با داشتن این استعدادها می بایست از حیوانات بیشتر شوی نه اینکه به بهانه بلاها و مشکلات به اعتیاد و... رو بیاوری چرا که می بینیم حیوانات هم بلاء می بینند گربه ها نیز از بچه های خود جدا می شوند و هزار و صد مشکل برایشان به وجود می آید اما هیچگاه اعتیاد پیدا نمی کنند!

اگر دلیل اعتیاد من عقل باشد پس باید این عقل چیز بی خودی باشد و آرزو می کردیم ای کاش خداوند این استعداد را به ما نمی داد!!

آنچه مشکل ما است بلاها و مشکلات نیست چرا که حیوانات نیز بلا می کشند، آنچه مشکل ما است راکد مانده استعدادها و نرسیدن به ایمان است.

انسان اگر با استعدادهایش به ایمان نرسد هرگز توسعه وجودی پیدا نمی کند و به فلاح و رستگاری نخواهد رسید.

در اولین آیه سوره مومنون می خواهد به همین نکته اشاره دهد. قد افلح المومنون

انسانی که به فلاح و توسعه نرسیده باشد ویز ویز مگسی او را غرق می کند و به اسارت در می آورد اما انسانی که به فلاح و توسعه رسیده باشد حتی اگر او را اسیر کنند، آزاد است و در حادثه ها غرق نمی شود و با صدا بلند و مسلط می گوید: ما رأیت الا جمیلا!

یکی از راه هایی که انسان از طریق آن می تواند میزان فلاح و توسعه وجودی خود را بسنجد، نوع عکس العمل او در مقابل حادثه ها است.

انسانی که به آسانی در حادثه ها غرق می شود و حادثه ها و بلاها به شکل می دهند و هر آن به رنگی در می آید، هنوز تولدی نیافته و در حد حیوان و گیاه است.

اما انسانی که در حادثه ها و بلاها آگاهانه و بر اساس علم(وحی) حرکت می کند، دیگر اسیر حادثه ها نیست بلکه امیر است.

پس فلاح و رستگاری یعنی بزرگ شدن و رها شدن از پوسته ها. در این رها شدن انسان می تواند به اندازه آسمان ها و زمین وسعت پیدا کند به گونه ای که دیگر حادثه ها به او شکل نمی دهند بلکه این اوست به حادثه ها شکل می دهد و آنها را به بار می نشاند و از محصولش استفاده می کند.

در این فلاح و رستگاری، انسان با توجه به وسعتی که پیدا می کند می تواند لذت ببرد و رضا برسد.

وسعنی که در آن واحد می تواند در همه ی آسمانها حضور داشته باشد و به وسعت بهشت برسد و در همه مراتب آن حضور پیدا کند.

سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که انسان چگونه می تواند به این فلاح برسد؟

چه کسانی توسعه پیدا کرده اند و از حادثه ها بزرگ شده اند؟

چه کسانی از قلاف طبیعت وراثت و محیط بیرون آمده اند و بر اساس آگاهی های وحیانی عمل می کنند؟

قرآن در جواب همه این سوال ها می فرماید: «مومنون»

قطعا اهل ایمان هستند که به این رهایی می رسند و می توانند در وسعت آسمان و زمین پرواز کنند و همه نعمت های آن سود برند.

حال اگر کسی طالب رشد و رهایی و توسعه خود است می بایست ایمان آورد و به ایمان دست رسی پیدا کند.

اما ایمان چیست؟

جواب این سوال در پست بعد داده خواهد شد انشاالله

 


  • محمد جواد ابراهیمی

نظرات  (۵)

سلام علیکم
ممنون....بسیار عالی بود
منتظرپست های بعدی هستیم..
پاسخ:
سلام علیکم
بزرگوارید
انشالله به فضل خدا
سلام علیکم
عاااالی 
خداقوت
عذر میخوام بابت تاخیر
ان شاء الله خدا توفیق بدهد اطلاع رسانی جامع را انجام میدهم
پاسخ:
سلام علیکم
بزرگوارید
سلام.عیدتون مبارررررک
واقعأ به چنین متنی خیلی نیاز داشتم
ممنون
پاسخ:
سلام علیکم
عید شما هم مبارک
الحمدلله
Salam.sal no mobarak.mamnooon az vaghti k ghardadin...bsiyarjalb bod.montazer ghesmathaye badi hastim.
پاسخ:
سلام علیکم
سلام.
ممنون از متنتون.انشاالله پست بعد رو هم بتونم دنبال کنم.
پاسخ:
سلام
ان شاءالله
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">