جنبش مرصوص

تحلیلی سیاسی فرهنگی

جنبش مرصوص

تحلیلی سیاسی فرهنگی

جنبش مرصوص

خداوند در سوره صف می فرماید:
إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الَّذینَ یُقاتِلُونَ فی‏ سَبیلِهِ صَفًّا کَأَنَّهُمْ بُنْیانٌ مَرْصُوصٌ

می خواهیم از مرصوصین شویم.
بنیان مرصوص یعنی بناهای پولادین

پیوندها

جلسه نهم روخوانی نهج البلاغه




برنامه جلسه  نهم: تا ابتدای خطبه  ،صد و هشتاد


می خونیم



مهلت اتمام: سوم بهمن ماه




  • محمد جواد ابراهیمی

نظرات  (۴)

  • جوان مرصوص
  • باسلام

    160) در کار بزرگ به خدا امید دارد و در کارهای کوچک چشم امیدش به مردم است ( چگونه می شود، لطفا یک مثال میزنید.)

    160) امام همه را برای رسیدن به سعادت، پیامبر(ص) را بعنوان الگو معرفی میکنند آن هم با ویژگی قناعت و ... با مثال هایی از زندگی حضرت عیسی(ع) و حضرت موسی(ع).

    حد تعادل و قناعت زندگی ما با این الگو از نظر قناعت خیلی فاصله داره در صورتی که همین الان هم برای خیلی ها بی معنی است این تعادل!

    چطوری پس معنی میشه این الگو و خط اعتدال زندگی؟ در این حد که حضرت موسی(ع) گرسنگی می کشیدند؟ نمیشه گفت این برای آن زمان بوده چون حضرت و پیامبران را بعنوان نمونه هایی از الگو معرفی شدند.

    161) میوه هایش در دسترس همگان باشد.( همگان یعنی حتی کافران و مشرکان؟ چطوری؟ مثلا با وجود پیامبر(ص) در زندگی شان برکت دارند؟)

    161) من به خدا توکل دارم ، توکلی که ثمره اش بازگشت به سوی اوست.( وقتی توکل می کنیم یعنی در راه خدا هستیم و پیشرفت و جلو رفتن را به خدا می سپاریم اما سخن از بازگشت به سوی خداست. منظور چیست؟)

    162) ادعای معاویه چه بود؟

    162) هیچ چیز از خدا پنهان نیست.... نه نزدیک شدن به تپه ها. ( کنایه از چیست؟)

    164) چیزی که تو از آن بی خبر باشی نمی دانم.... ( یعنی عثمان خیلی آگاه بوده؟ یا این آگاهی چیز دیگری است؟)

    166) و آن که بر شما چیره شد نیرومند نمی گشت؛ یعنی گاهی باطل بر انسان چیره می شود ولی ضعیف است و در نتیجه شکست می خورد و با سستی انسان نیرومند می گردد و پیروز می شود؟

    169) با میل و رغبت از آن فرمان برید نه از ترس و ملامت دیگران و نه از روی ناخرسندی؛ منظور یاران جمل است؟ یعنی این علت نتیجه جنگ جمل بود؟

    171) ننگ پشت سر شماست و بهشت پیش روی شماست.( پشت سر( فرار از جنگ) و پیش رو( جهاد) منظور است؟)

    172) همسر رسول(ص) را مانند کنیزی که برای فروش به دنبال خود می کشانند با خود می کشاندند.

    یعنی عایشه فریب طلحه و زبیر را خورد یا خودش خواهان جنگ بود؟ و یا با زور بود؟

    173) با شکیبایی و استقامت بر طاعت خداوند و رعایت فرامین قرآن که خداوند رعایت آن را از شما خواسته نعمت خدا را بر خود تمام کنید.( یعنی با صبر، نعمت تمام می شود؟ چگونه؟ از لحاظ اخروی منظور بوده؟ چون در دنیا که به خواسته اش نرسیده!)

    176) به وسیله قرآن از مخلوق چیزی نخواهید یعنی چی؟

    176) هرگز بندگان خدا با وسیله چونان قرآن به خدا روی نیاورند؛ با جمله ، با عشق به قران به خدا روی بیاورید.

    آیا این دو جمله با هم فرق دارند؟ تفاوت عمل و انگیزه آن چیست؟

    176) زبان را یکی کردن یعنی چی؟

    176) در قسمت انواع ستم حضرت دارند از کیفیت قصاص در آن دنیا خبر می دهند بعد می فرمایند پس در دین خدا هر روز به رنگی در نیایید.، آیا این دو به هم ربطی دارد و آن چیست؟ و یا اینکه دو جمله جدا هستند و فقط "پس" اول جمله آمده است!

    176) باطل یک چیز است یا خود باطل متفرقه است؟

    چون میشه نتیجه گرفت که مثلا وحدت در باطل بهتر از پراکندگی در حق است؟ ( ولی حق یکی است پس باطل یک چیز نیست؟)

    177) براساس اینکه حکومت حق امام بود اینگونه آنها را توبیخ می کنند؟( در ماجرای برجام در جلسات نجف آباد گفتید مذاکره کنندگان قصد خیر داشتند وگرنه دین و دنیا هر دو فنا بود اما در این خطبه حضرت برای اشعری حتی ایمان را هم نمی دانند چون می فرمایند حق را دیدند و رها کردند، پس مسلمان هم نبود؟

    178) حضرت بعد از قتل عثمان می فرمایند اگر بخواهیم عیوب پیشینیان را بگویم می گویم خداوند آنچه را گذشته ببخشاید.

    علت اینکه حضرت عیوب عثمان را نمی گویند چیست؟ بخاطر مصلحت؟ وحدت؟ یا ...؟

     

    با تشکر بسیار

     

     

    پاسخ:
    سلام علیک
    160: یعنی از گونه ای شرک برخوردار است به این صورت که در امور بزرگ به خدا تکیه می کند مثل حادثه های کوبنده (قارعه) و در امور کوچک به غیر خدا
    مثالش مانند اینکه وقتی که خوف چیزی مثل تصادف داریم و نزدیک است که تصادف کنیم به خدا پناه می بریم اما در چیزی مثل ماشین و یا لباس خریدن به اطلاعات خودمان و... تکیه داریم.
    160: برای جواب این سوال توجه شما را به خطبه 209 نهج البلاغه جلب می کنم که به هر دو طرف اشاره دارد هم افراط در زهد و هم تفریط در زهد
    از سخنان آن حضرت است زمانى که در بصره جهت عیادت علاء بن زیاد حارثى که یکى از یارانش بود وارد شد، چون خانه او را وسیع دید فرمود با این خانه وسیع در دنیا چه مى‏کنى و حال آنکه در آخرت به خانه گسترده محتاج‏ترى آرى اگر بخواهى به وسیله این خانه به منزل وسیع آخرت برسى در این خانه میهمانى کن، صله رحم به جاى آور، و حقوقى را که خداوند بر عهده‏ات گذاشته در جاى خود پرداخت کن، در این صورت به سبب این خانه به آخرت دست یافته‏اى. علاء عرضه داشت: یا امیر المؤمنین، از برادرم عاصم بن زیاد به تو شکایت دارم. فرمود: چه شکایتى عرضه داشت: لباسى کهنه پوشیده و دل از دنیا بریده. حضرت فرمود: او را نزد من حاضر کنید. وقتى آمد، فرمود: اى دشمنک جان خویش، شیطان پلید تو را به بیراهه کشیده، آیا به زن و فرزند خود رحم نکردى گمان مى‏کنى خداوند چیزهاى پاکیزه را بر تو حلال کرده آن گاه از اینکه از آنها بهره‏مند شوى ناراضى است تو نزد خداوند بى‏مقدارتر از آنى که با تو این گونه رفتار نماید. عاصم گفت: یا امیر المؤمنین، تو خود با لباس خشن و غذاى ناگوار زندگى مى‏کنى حضرت فرمود: واى بر تو، من همانند تو نیستم، زیرا خداوند بر پیشوایان عادل واجب فرموده که خود را با مردم تهیدست برابر قرار دهند تا تهیدستى بر فقیر سنگینى نکند و او را از پاى در نیاورد
    161: منظور از میوه ها دانش و علم است و در دست رس بودند چیزی غیر از استفاده کردن است
    161: منظور همان رفتن است و آیه انا لله و انا الیه راجعون
    162: جانشینی و خلافت پیامبر
    163: یعنی هر جا بروید او با شما است چه در کوه و تپه و چه دره
    164: منظور حضرت اینه که ما دنبال خیانت به تو نیستیم که پشت پرده برات نقشه کشیده باشیم ولی به تو چیزی نگیم یا اینکه من از نقشه هایی که طلحه و زبیر بر علیه تو کشیده اند خبری ندارم
    166: یعنی اگر شما دست از حمایت یکدیگر، در یارى حق، بر نمى‏ داشتید و در تضعیف باطل سستى نم ى‏کردید، هیچ گاه کسانى که در حدّ شما نیستند در نابودى شما طمع نمى‏ کردند و آن‏ها که بر شما مسلّط گشتند، مسلّط نمى‏ شدن

    169: ترجمه روان خطبه به این صورت است (چون متوجه سوال شما نشدم)

    خداوند، پیامبرى راهنما با کتابى گویا و دستورى استوار (براى هدایت مردم) برانگیخت و (این کتاب به گونه‏اى است که) جز افراد گمراه از آن روى گردان نمى‏شوند.

    بدعت‏هایى که به رنگ حق درآمده گمراه کننده است؛ مگر این که خداوند حفظ کند (بدانید) پیروى از حکومت الهى، حافظ امور شماست؛ بنابر این زمام اطاعت خود را- بى آن که نفاق ورزید یا ذره‏اى اکراه داشته باشید- به دست آن بسپارید. به خدا سوگند! باید چنین کنید و گرنه خداوند، حکومت اسلامى را از شما خواهد گرفت؛ سپس به شما باز نمى‏گرداند، و به غیر شما بر مى‏گردد.

    این گروه (فتنه انگیز) به علت خشم بر حکومت من به یکدیگر پیوسته‏اند و من تا هنگامى که بر اجتماع شما خائف نشوم، صبر و تحمل مى‏کنم و اگر آن‏ها به این افکار سست و فاسد (و نقشه‏هاى شوم) ادامه دهند، نظام جامعه اسلامى از هم گسیخته خواهد شد (و در چنین شرایطى صبر نخواهم کرد) آن‏ها از روى حسد، نسبت به کسى که خداوند، حکومت را به او بازگردانده به طلب دنیا برخاسته و تصمیم گرفته‏اند اوضاع را به عقب برگردانند (و سنّت‏هاى جاهلى را زنده کنند). حقى که شما بر گردن ما دارید عمل به کتاب خدا و سیره و روش رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله و قیام به حق او و بر پا داشتن سنّت اوست (و حق من بر شما اطاعت و فرمانبردارى است).

    171: بله

    172: با زور نبود عاشیه زمینه هایش را داشت و آنها هم از این زمینه برای اهداف ننگین خود استفاده کردند، یعنی اگر ما زمینه ها پلیدی را داشته باشیم شیاطین از آن استفاده خواهند کرد

    173: نه، در همین دنیا هم انسان با صبر به نتیجه می رسد البته اول از همه انسان باید نتیجه را به صورت درست و منطقی بفهمد نه اینکه مثلا بچه ای در صف نانوایی صبر کند بعد که نوبتش رسید بگوید به من دوچرخه بدهید! منظور از نتیجه یعنی سنت ها الهی نه خواسته ها نفسانی و یا آروزهای جاهلانه ما

    176: یعنی با قرآن کار کاسبی نکنید حتی مثل اینکه قرآن بخوانی تا بگویند آآآ  فلانی چقدر قرآن می خواند یعنی قرآن را ابزرای برای توجه دیگران به خودت کردی

    176: یعنی آن  چه را مى‏خواهید به وسیله قرآن از خدا بخواهید و با محبّت قرآن به سوى خدا روى آورید، و هرگز به وسیله آن از مخلوقات او چیزى نخواهید؛ زیرا بندگان به چیزى مانند آن به خدا تقرّب نجسته‏اند

    پس در دو جمله تفاوت نیست

    176: یعنی اتحاد در حرف زندن و خواسته ها

    176: بله ربط دارند

    176: باطل یک چیز متفرق است و حق یک چیز واحد اما توجه داشته باشید که بین واقعیت و اصول تفاوت است مثلا از اصول است که مسلمان نماز بخواند اما در مقام عمل و واقعیت هم همه مسلمانان نماز می خوانند؟ اصل این است که حق یکی است اما مردم با ارداه های غلط خود اختلاف می کنند

    177: بله مذاکرات از جنبه ای با حکمیت شبیه است و از جنبه ای دیگر متفاوت است این نکته ای که شما نوشتید جنبه تفاوت است یعنی اینها با ابوموسی در یک چیز تفاوت داشتند آن هم در همین مساله بود به همین دلیل است که آقا از آنها دفاع می کند یعنی اینها مغرض نبودند بلکه بی عرضه بودند

    178: به خاطر اینکه دشمن اصلی معاویه است نه عثمانی که مرده! حال ما دشمن اصلی را رها کنیم و عثمان را نبش قبر کنیم

     


    سلام
    مطالعه شد
    بابت تاخیر پوزش.....به نت دسترسی نداشتم
    پاسخ:
    سلام علیک
    بزرگوارید
  • جوان مرصوص
  • باسلام
    تشکر بابت وقتی که برای جواب سوالات می گذارید...
    بعد از مطالعه در سایت آقا یک مطلب خواندم که با موضوع اصول و واقعیت که گفتید به نظرم شبیه بود... وب شما را بهانه ایی دیدم برای اینکه دیگران هم مطالعه کنند ... جالب بود:

    نظریه ولایت فقیه؛ از نظر تا عمل

    طرح نظریه‌ی ولایت‌فقیه از سوی امام خمینی رحمةالله‌علیه، یک سیر منطقی و متناسب با شرایط زمانه را طی کرده است؛ به‌صورتی‌که ایشان برای اولین‌بار در اواخر دهه‌ی بیست هجری شمسی، با نوشتن کتاب «کشف‌الاسرار»، بحث حکومت فقها در زمان غیبت امام عصر علیه‌السلام را به‌صورت اجمالی مطرح می‌فرمایند، اما با توجه به اینکه شرایط زمانه را متناسب برای فهم حقیقت ولایت فقها نمی‌دانند و از نظر ایشان مردم هنوز ذهنیت پذیرش حکومت فقها را ندارند، خیلی وارد جزئیات این بحث نمی‌شوند و تلویحاً به گفتن کلیات بسنده می‌کنند. امام رحمةالله‌علیه در این کتاب، این تصور اشتباه را که ولایت‌فقیه همان دیکتاتوری و استبداد است، به نقد می‌کشند و فهم خود را از الگوی حکومت اسلامی، این‌گونه ارائه می‌دهند: «حکومت باید به دست فقیه باشد، نه آنکه فقیه باید شاه و وزیر و سرلشکر و سپاهی باشد، بلکه فقیه باید نظارت در قوه‌ی تقنینیه و در قوه‌ی مجریه‌ی مملکت اسلامی داشته باشد.»۱

    کتاب «تحریرالوسیله» کتاب فقهی حضرت امام رحمةالله‌علیه به‌شمار می‌رود که ایشان در باب «بیع و مکاسب محرمه»، موضوع ولایت فقهای عادل را از نظر فقهی به بحث می‌گذارند، ولی فرصت اقامت ایشان در فضای حوزوی نجف اشرف و همچنین شروع قیام مردمی در ایران، ایشان را به این نتیجه می‌رساند که فضای جامعه، آمادگی پذیرش طرح نظریه‌ی ولایت‌فقیه را دارد، زیرا مردم در عمل، رهبری سیاسی حضرت امام رحمةالله‌علیه را در قیام تاریخی ۱۵خرداد سال ۴۲ پذیرفته بودند و از طرفی هم ولایت‌فقیه، چیزی جز پذیرش رهبری سیاسی فقیه عادل نیست. لذا ایشان فرصت را غنیمت می‌شمارند و نظریه‌ی خود را در مورد ولایت فقها در عصر غیبت، با تفصیل بیشتر و به‌صورت عملیاتی، در طول سیزده سخنرانی، از اول تا بیستم بهمن‌ماه سال ۴۸، تقریر می‌فرمایند.۲
     
    تفاوت نگاه امام با سایر علمای هم‌عصر ایشان
    طرح نظریه‌ی ولایت‌فقیه و ارائه‌ی راهکارهای عملی برای مبارزه در راه دستیابی به آن، یکی از مهم‌ترین اقدامات امام رحمةالله‌علیه در دوران تبعید بود و همین نکته است که نظریه‌ی امام رحمةالله‌علیه را از نظرات علمای هم‌عصر خود متمایز می‌کند؛ چراکه علما در اینکه فقیه عادل ولایت دارد، اتفاق‌نظر دارند، اما اختلاف بر سر محدوده‌ی اختیارات و شئون ولایت‌فقیه و مهم‌تر از آن، وجوب زمینه‌سازی برای تحقق حکومت اسلامی است. امام رحمةالله‌علیه برخلاف آنها نه‌تنها تشکیل حکومت مبتنی بر ولایت‌فقیه را ممکن می‌دانستند، بلکه آن را لازم و فراهم کردن شرایط تشکیل آن، از جمله قیام علیه حکومت جائر را واجب می‌دانستند.۳ این در حالی است که بسیاری از فقها، پذیرش ولایت را در صورتی برای فقیه واجب می‌دانستند که شرایط تشکیل حکومت فراهم باشد، ولی فراهم کردن این شرایط و مقدمات را بر فقیه واجب نمی‌دانستند. برای مثال، مرحوم نائینی، از نظریه‌پردازان انقلاب مشروطه، با اینکه ولایت را از آن فقها می‌دانست، ولی آن را عملی نمی‌دانست. لذا به نظریه‌ی مشروطه روی آورد.۴
     
    الف) خلاصه‌ای از مباحث کلامی امام خمینی در کلاس‌های درس نجف
    بداهت ولایت‌فقیه
    حضرت امام رحمةالله‌علیه در ابتدای کتاب «ولایت‌فقیه»، جان کلام را در یک جمله خلاصه کرده و ولایت‌فقیه را امری بدیهی به‌شمار می‌آورند؛ یعنی امری که خیلی نیازی به استدلال ندارد و در اینجا که نقطه‌ی اوج بهت و حیرت مخاطب از این سخن است، ایشان این جمله را بدین‌شکل شرح و بسط می‌دهند: «ولایت‌فقیه از اموری است که تصور آن، موجب تصدیقش می‌شود و چندان احتیاجی به برهان ندارد. به این معنی که هرکس عقاید و احکام اسلامی را حتی اجمالاً دریافته باشد، چون به ولایت‌فقیه برسد و آن را به تصور آورد، بی‌درنگ تصدیق خواهد کرد.»۵

    اجتماعی بودن احکام اسلام
    حضرت امام رحمةالله‌علیه، در اثبات مدعای خود مبنی بر اجتماعی بودن احکام و قوانین اسلامی، بعضی از احکام اسلام را به‌عنوان نمونه به بحث می‌گذارند: «دلیل دیگر بر لزوم تشکیل حکومت، ماهیت و کیفیت قوانین اسلام است... از طرز معاشرت با همسایه و اولاد و عشیره و قوم‌وخویش و همشهری و امور خصوصی و زندگی زناشویی گرفته تا مقررات مربوط به جنگ و صلح و مراوده با سایر ملل، از قوانین جزایی تا حقوق تجارت و صنعت و کشاورزی.»۶

    امام خمینی رحمةالله‌علیه هرچند تفسیر جامعی از دین اسلام ارائه می‌کند، اما قوانین و احکام دین را برای هدایت بشر کافی نمی‌داند و معتقد است که اگر قانون، قانون اسلام باشد، اما مجری قانون، شخص دارای صلاحیت نباشد، حکومت اسلامی برقرار نخواهد شد.۷

    ویژگی‌های حاکم اسلامی
    ایشان دو صفت علم به قانون اسلام و التزام به اجرای قوانین اسلام را برای کسی که می‌خواهد احکام اسلام را در جامعه پیاده کند، لازم می‌دانند. پرواضح است که این دو شرط را امام معصوم علیه‌السلام، در عالی‌ترین سطح آن، که علم مطلق و عصمت کامل است، دارد. اما سؤال اینجاست که در شرایط غیبت امام معصوم علیه‌السلام، چه باید کرد؟۸ امام خمینی رحمةالله‌علیه با توجه به اینکه احکام اسلام تاریخ‌مصرف ندارد، اجرای این قوانین را لازمه‌ی سعادت حیات بشری می‌دانند. لذا وقتی بشریت از دسترسی به امام معصوم علیه‌السلام محروم است، یک گام از سطح امام معصوم علیه‌السلام عدول کرده و به‌جای ویژگی علم مطلق به فقاهت و به‌جای عصمت کامل به عدالت رضایت می‌دهد و این یعنی تجویز حکومت فقیه عادل در عصر غیبت امام معصوم علیه‌السلام.
     
    نوع نگاه امام به مقوله‌ی حکومت
    در نگاه امام رحمةالله‌علیه، حکومت تنها ابزار اجرای احکام است و بالذات اصالتی ندارد، اما اگر همین حکومت، به اقامه‌ی ارزش‌ها و احکام دین همت بگمارد و به مقابله با ظلم و ستم و حمایت از مظلوم بپردازد، ارزشمند می‌شود. لذا در بیان امیرالمؤمنین علیه‌السلام هم، حکومت فی‌نفسه از یک کفش وصله‌دار کم‌ارزش‌تر است، اما همین حکومت، زمانی که بتوان با آن حقی را برقرار ساخت یا باطلی را از میان برداشت، ارزش پیدا می‌کند.۹
     
    ب) بازتاب‌های طرح نظریه‌ی ولایت فقیه
    طرح نظریه‌ی ولایت فقیه از یک‌سو، به‌خاطر تلقی رایجی که از آموزه‌های اسلام در اذهان جایگزین شده بود و از سوی دیگر، به‌جهت وضعیتی که بر امور سیاسی-اجتماعی جهان اسلام عموماً و ایران و گروه‌های فعال سیاسی خصوصاً، حاکم بود، واکنش‌های گسترده‌ای را در میان موافقان و مخالفان ایجاد کرد. این عکس‌العمل‌ها را در میان چند طیف می‌توان مورد بررسی قرار داد:
    ۱. یاران امام
    دوری حضرت امام رحمةالله‌علیه از ایران از یک طرف و جو خفقان و خشونت‌بار ایجادشده از سوی رژیم حاکم از طرف دیگر، نوعی یأس و سرخوردگی را بر مبارزان حاکم نمود. عده‌ای از مبارزان سرخورده شدند و دست از مبارزه کشیدند و تنها جمع اندکی که در صحنه‌ی مبارزه باقی مانده بودند، یا گرفتار زندان، شکنجه و تبعید شدند و یا چاره‌ای جز مبارزه‌ی پنهان و زندگی در خفا نیافتند. اختلافات درونی نیز مزید بر علت شده بود. در چنین وضعیتی، به‌یکباره فریاد بلند «احیای حکومت اسلامی»، نشان از وجود امید پیروزی در رهبری مبارزه داد و سکوت آزاردهنده در میان یاران امام را شکست. آنان که آینده را مبهم می‌پنداشتند، امیدوار شدند و جنب‌وجوش فوق‌العاده‌ای به وجود آمد.۱۰

    ۲. حوزه‌ی علمیه‌ی قم و نجف
    مباحث امام در نجف، حوزه‌ی علمیه قم را بیدار کرد. حتی عده‌ای از علمای قم که به این نوع مباحث بی‌اعتنا بودند، بحث ولایت‌فقیه را شروع کردند.۱۱ برخلاف حوزه‌ی علمیه‌ی قم، در حوزه‌ی نجف تب‌وتاب دیگری وجود داشت. بعضی از آقایان نجف، بیوت و گروه‌های سیاسی، نسبت به مباحث حکومت اسلامی نگران بودند و از خود حساسیت نشان می‌دادند. این حساسیت‌ها عمدتاً به دو دلیل صورت می‌گرفت:
    ۱. جمعی از علمای نجف و شاگردان آن‌ها، بدون اینکه سوءنیتی داشته باشند یا انگیزه‌های سیاسی در کار باشد، فقط به‌خاطر برداشت نادرست خود از مباحث حضرت امام رحمةالله‌علیه، واکنش نشان دادند.۱۲
    ۲. گروه دیگر که دچار تحجر شدید دینی بودند یا فریب تبلیغات دشمنان را خورده بودند۱۳ و یا احیاناً وابستگی به عوامل رژیم شاه داشتند، به انگیزه‌های سیاسی، شدیدترین واکنش‌ها را در مقابل طرح امام به خرج دادند. این عده، از سویی تلاش گسترده و همه‌جانبه‌ای را برای بازداشتن افراد از شرکت در درس امام رحمةالله‌علیه آغاز کردند و از سوی دیگر، جمع قابل توجهی از مخالفان برای ابراز مخالفت و ایراد و اشکال در جلسات درس حاضر می‌شدند و با طرح مسائلی در کلاس، سمپاشی می‌کردند.۱۴

    ۳. روشن‌فکران غرب‌زده
    با توجه به سیطره‌ی فرهنگ غرب بر تعدادی از شخصیت‌ها و گروه‌های سیاسی و دوری آنان از اسلام اصیل، طرح حکومت اسلامی برای آنان، ثقیل آمد و موجب حیرت و وحشت شد. گروه‌های غرب‌زده، سخت تلاش کردند این طرح را در انزوا قرار دهند و با سکوت خود، حداقل از رونق آن بکاهند. جبهه‌ی ملی، نهضت آزادی، اتحادیه‌ی انجمن‌های اسلامی دانشجویان در اروپا و طیف بنی‌صدر و قطب‌زاده، از این دسته بودند. حتی بعضی از آنان، آنچه را که از روحانیون مجاهد نجف، از کتاب، نشریه و ماهنامه به دستشان در اروپا می‌رسید، کنترل می‌کردند تا اگر در آن‌ها موضوعی بود که با اندیشه‌ی لیبرالیستی و فرنگ‌مآبی نمی‌خواند، سانسور نمایند و از پخش آن در میان جوانان دانشجو در اروپا، جلوگیری به عمل آورند.۱۵

    ۴. دربار شاهنشاهی
    نظریه‌ی امام خمینی رحمةالله‌علیه توسط خلعتبری، وزیر امور خارجه، به شاه رسید و شاه سخت عصبانی شد،۱۶ زیرا شاه می‌دانست چنین نظری چه پیامدهایی برای حکومت وی خواهد داشت. رژیم شاه با طرح حکومت اسلامی از سوی حضرت امام رحمةالله‌علیه به‌شدت مخالفت ورزید؛ چراکه می‌دانست امام رحمةالله‌علیه اولین پایگاهی که برای تحقق آن در نظر دارد، ایران است. ازاین‌رو در مرحله‌ی اول، سعی کرد از توزیع جزوات این درس در داخل کشور جلوگیری نماید۱۷ و در مرحله‌ی دوم، برای جلوگیری از تکثیر و نشر آن در داخل، تمامی چاپخانه‌ها، کتاب‌فروشی‌ها و مراکز نشر را تحت مراقبت شدید مأموران ساواک قرار داد. سپس با یورش‌های شبانه به منازل علما و روحانیون و یاران امام رحمةالله‌علیه، تلاش کردند نوارها و جزوات حکومت اسلامی را جمع‌آوری کنند.
     
    ج) کارآمدی نظریه‌ی ولایت‌فقیه
    پس از انتشار این کتاب، تحول عمیقی در تفکرات انقلابیون شیعه به وجود آمد و آنان را به تکاپوی جدیدی واداشت. به گفته‌ی جان فوران، کتاب «حکومت اسلامی وی، انقلابی ایدئولوژیک به وجود آورد، زیرا در آن به‌طور مستقیم، مشروعیت سلطنت را زیر سؤال برد و از حکومت فقهای شایسته‌ی اسلامی حمایت کرد.»۱۸

    نظریه‌ی امام رحمةالله‌علیه از سال ۴۹ تا ۵۷، نزدیک به نُه سال، در معرض افکار مردم قرار گرفت و چنان مقبولیتی عام یافت که شعار استراتژیک مردم ایران، حکومت اسلامی شد، درحالی‌که ایدئولوژی‌های راست‌گرا و چپ‌گرایانه، در بعضی از موارد، دارای امکانات رسانه‌ای بیشتری هم بودند، اما هیچ‌گاه مقبولیت عام نیافتند.۱۹ لذا با مطرح شدن این نظریه در بین ملت آزادی‌خواه، موج جدیدی از استقلال‌طلبی و استبدادستیزی در جامعه‌ی ایران شکل گرفت که پس‌لرزه‌های آن، موجب شکوفایی استعدادهای نهفته‌ی انقلابی شد و توانست در سال ۵۷، با پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار نظام جمهوری اسلامی، در عرصه‌ی اداره‌ی اجتماع، به‌ منصه‌ی ظهور بنشیند و کارآمدی خود را نشان دهد و الگویی باشد برای سایر کشورهای اسلامی و همه‌ی ملت‌های آزاده‌ی جهان تا بدانند اسلام در عرصه‌ی اداره‌ی جامعه، حرف برای گفتن دارد.
    پاسخ:
    سلام علیک
    بزرگوارید
    تشکر

    سلام.
    خطبه174:درقسمت اخر امده که حضرت فرمودند راجب طلحه که اگر در شناخت عثمان مردد بود باید از او کناره می گرفت و به کنجی میرفت.این کار در چه شرایطی الان در شناخت رجال سیاسی صدق میکند؟
    خطبه 155:در قسمت تاثیر مقابل بدن و روح حضرت حدیثی از پیامبر اورده که از ظاهر ان برداشت کردم بین انسان و عملش فرق ایجاد کردند متوجه نشدم مگر انسان نیست که ان عمل را انجام داده پس چطور میفرمایند که گاه خداوند انسان را دوست و عملش را دشمن میدارد؟
    خطبه151:در قسمت آینده خونین عرب از فتنه ای سخن گفته شده منظور چه فتنه ای از تاریخ اسلام است؟
    خطبه 148:در سه خط مانده به اخر خطبه جمله ای اورده اند که هر گمراهی سببی و هر عهد شکنی شبهه ای دارد.یعنی چه؟

    پاسخ:
    سلام علیک:
    174: اگر هاشمی در شناخت دشمن مردد بود می بایست از میرحسین و کروبی علنا تبری می جست
    155- بله انسان گاهی از عملش جدا است مثلا مومن است اما گناه می کند در مقابل کافر است اما صدقه می دهد
    151 - همین جنگ های متعدد داخلی و خارجی
    148: یعنی گناه کرد بعد گمراه شده و اول شبهه را جواب نداده و بی خیال شده و بعدا عهد شکنی کرده
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">