تاملی در نهج البلاغه
- شنبه, ۲۲ مهر ۱۳۹۱، ۰۹:۱۲ ب.ظ
- ۱۷ نظر
آیا ما فقط در پى شناخت کلام امام هستیم، که امام چه گفته است یا در پى شناخت مقصد امام هم هستیم، که امام چرا و براى چه گفته؟
اگر هدف، شناخت کلام امام باشد باید نهج البلاغه را چندین بار مرور کنیم تا همه مسائل نهج البلاغه براى ما شکل بگیرد و موضوعات نهج البلاغه معلوم شود. در این راستا کارهاى
زیادى در برخورد با نهج البلاغه شده و هر کس با کیفیتى حرف زده است؛ مانند «سیرى در نهج البلاغه» آقاى مطهرى و دیگر کتابهاى داخلى و خارجى. این شما هستید که باید مشخص کنید چه چیزى را در نهج البلاغه مىخواهید بشناسید؟ اگر مىخواهید کلمات على (ع) را بشناسید، شرحهاى زیادى در این زمینه نوشته شده است، از جمله شرح ابن ابى الحدید که شرح مفصّلى است و براى هر خطبهاى، نمونهاى از شأن نزول دارد و بحثهاى تاریخى و غیر تاریخى دیگرى را نیز به آن اضافه کرده است. حال، این همه را به تأمل خودتان اضافه نمایید، چه بسا با این مرور و تأمل به مسائل جدید و جمع بندى جدیدى برسید.
در مورد مقاصد این پرسش مطرح مىشود که مقاصد نهج البلاغه چگونه شناخته مىشود و به دست مى آید؟ بحث مهم و قابل طرح، مقاصد است و سؤال اساسى این است که از چه طریقى مىتوانید به آن مقاصد راه پیدا کنید؟
اساس مسأله از اینجا شروع مىشود. شما در مرحله اول با سعى تان به سرچشمه مىرسید و با نهجالبلاغه آشنا مىشوید، ولى وقتى مىخواهید مقصود على را مطرح کنید، این مقصود، از کوزه شما و در کوزه شما شکل مىگیرد؛ مثل آب زلالى است که در ظرف تو ریخته مىشود، ببینید چه حالتى دارید؟ مىبینیم که از خودمان و از تاریخ و از تلقى مان از تاریخ به نهج البلاغه اضافه خواهیم کرد.
به عنوان نمونه، شما در این گفتگو از تاریخ به چند شیوه صحبت کردید «1»: از بررسى تاریخ خود على (ع) صحبت کردید؛ یعنى هر کس از یک زاویه شروع مىکند و خود همین برداشت، خواه ناخواه اثر مىگذارد.
ملاحظه مىکنید که یک خطبه على (ع) را گوناگون مى فهمند؛ مثلا وقتى حضرت راجع به غذا خوردن مؤمن صحبت مىکند، که «أکله کأکل المرضى «2»»؛ خوراکش مثل خوراک مریض است، یکى مقصود على (ع) را در این مىفهمد که کم بخورد و آن وقت شروع مىکند به کم خوردن؛ چون مریض کم مىخورد و یکى دیگر از جاى دیگرى شروع مىکند. ممکن است بگوییدمقصود، کم خوردن نیست، بلکه خوراک مریض، دواى او و نیاز اوست، بنابر این مؤمن باید خوراکش نیازش باشد و این هم معنایى است که مىتوانید از آن بگیرید. حالا کدام ذهن مدخول است و کدام یک از این کوزهها آب را رنگین کرده است؟ این را باید شناخت.
انسانى که تاریخ، شرایط اجتماعى و گرفتارىها، حتى گرسنگى ها و سیرى هایش بر او اثر دارد؛ یعنى انسانى که بدبختىهاى زیادى کشیده، وقتى برایش جمله «أکله کأکل المرضى» را بخوانى، که خوراکش مثل خوراک مریض است، به این جمله مىخندد و مىگوید: تو مىخواهى از من بگیرى و به یکى از گردن کلفتها بخورانى! مىبینید که چنین شخصى چگونه موضع مىگیرد و در برابر این سخن چگونه جبهه گیرى مىکند؟!
- ۹۱/۰۷/۲۲