یه کلید اخلاقی از بیانات حضرت آقا
- سه شنبه, ۱۷ مرداد ۱۳۹۱، ۰۴:۰۸ ب.ظ
- ۵۵ نظر
بسیار می کند تا ما واقعیت های حقیقی را نبینیم و دچار واقعیت
پنداری واقعیت های دروغین شویم، استاد آنها شیطان نیز در عرصه
اخلاقی همین روش را از اول حیات حضرت آدم شروع کرد.
اینکه استکبار امروزه برای ما واقعیت سازی می کند همه به خاطر
خوب درس گرفتن از شیطان است.
از جمله واقعیت سازی های دشمن که گاهی مؤمنین نیز آن را تکرار
می کند این است که مثلا بعد از اینکه سی و سه سال از انقلاب
می گذرد ما پس رفت کردیم چون وضع حجاب خیلی خراب است!
وضعیت بد حجاب را دلیل بر این واقع پنداری می گیرد که پس
ما پس رفت کردیم.
در حالی که در کنار این واقع پنداری ما واقعیت های حقیقی نیز
داریم که حضرت آقا بارها در سخنان خود به آن توجه داده اند مانند
رشد روز افزون معنویت در میان جوانان در مراسم های مذهبی مانند
اعتکاف، دعای عرفه و مراسم های احیاء و...
اگر وضع حجاب ما از اول انقلاب بدتر شده(بر فرض درست بودن
این ادعا) از آن طرف وضع معنویت در میان جوانان بهتر شده.
چرا ما بی حجابی را می بینیم اما اعتکاف و مراسم های مذهبی
را که عمدتا در آن جوانان هستند را نمی بینیم؟
بگذریم
بحث ما سر واقع پنداری در وجود و اندیشه امان توسط شیطان بود.
یکی از مهم ترین روش های فریب شیطان این است که برای ما
واقع پنداری می نماید.
اگر به داستان هبوط حضرت آدم توجه داشته باشید متوجه
می شوید که شیطان با یک واقع پنداری کاذب سبب بیرون راندن
جدمان از بهشت شد.
همین الان شیطان با تمام دستگاه تبلیغاتی خودش که همان
وسوسه ها و تخیلات درونی است واقعیت وجودی ما را به
گونه ای دیگر جلوه می دهد.
گاهی اوقات می شنوم که دوستان می گویند مگر در جامعه
کنونی می شود گناه نکرد؟
انسان مجبور به گناه می شود!
کلمه جبر یکی از همان واقع پنداری های شیطان در وجود ماست
شیطان برای فریب ما آنقدر و ذهن و اندیشه ما فعالیت و تبلغ
می کند که گمان می کنم واقعا من مجبورم که گناه کنم!
در حالی که هیچ جبری در کار نیست!
و گاهی اثـــــــــــــــــــــــر این تبلیغات تا روز قیامت در وجود
ما باقی است. چنانچه در آیات قرآن داریم که وقتی که مجرمین
از شیطان شکایت می کنند که او ما را مجبور به گناه کرد اما
شیطان از آن واقعیت پنداری آن ها پرده بر می دارد و می گوید:
وَ قالَ الشَّیْطانُ لَمَّا قُضِیَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَکُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَ وَعَدْتُکُمْ
فَأَخْلَفْتُکُمْ وَ ما کانَ لِیَ عَلَیْکُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاَّ أَنْ دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ
لی فَلا تَلُومُونی وَ لُومُوا أَنْفُسَکُمْ ما أَنَا بِمُصْرِخِکُمْ وَ ما أَنْتُمْ بِمُصْرِخِیَّ
إِنِّی کَفَرْتُ بِما أَشْرَکْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمینَ لَهُمْ عَذابٌ أَلیم
22 ابراهیم
ترجمه: و همین که کار خاتمه پذیرد، شیطان مىگوید: خدا به
شما وعده درست داد. و من نیز به شما وعده (باطل و نادرست)
دادم و تخلف کردم، من بر شما تسلطى نداشتم جز اینکه دعوتتان
کردم و شما اجابتم کردید، مرا ملامت نکنید، خودتان را ملامت کنید،
من فریادرس شما نیستم، و شما نیز فریادرس من نیستید من آن
شرکتى که پیش از این (در کار خدا) برایم قائل بودید انکار دارم. به
درستى ستمگران، عذابى دردناک دارند.
واقعیت حقیقی این است که ما مجبور به هیچ گناهی نیستیم اما
شیطان با تمام تبلیغات و وسوسه های خودش تلاش می کند تا
این واقعیت دروغین را به ما بقبولاند.
برای اینکه باور کنیم یادمان می آورد که تا به حال صد مرتبه از گناهی
توبه کردیم اما دوباره همان گناه را انجام دادیم.
اینگونه تبلیغ می کند که دیدی تو نمی تونی از این گناه جدا بشی
پس دست از مبارزه بر دار و تسلیم شو!
برو به خدا بگو اگه می خواستی خودت نجاتم می دادی همین که
نجاتم ندادی پس معلومه که خودت هم بدت نمی اومد من
گناه کنم!!!
ممکن است این واقع پنداری تا جایی جلو برود که من از خدا نا امید
شوم و یا جبر گرا شوم و بگویم خود او دوست دارد که من گناه کنم
و الا من تا به حال چقدر ازش خواستم نجاتم بده نداد!!
در حالی که اگر من نجات واقعی می خواستم باید اسباب نجات را
فراهم می کردم و زمینه های گناه را Delete می کردم.
خلاصه امشب که شب قدره از خدا بخواهم که خدایا من
خیلی خیلی زیاد در تبلیغات شیطان گرفتار شدم.
به صورت فجیعی دچار واقعیت پنداری شدم.
خدایا به من توفیق بده تا واقعیت های حقیقی را که ارداه قوی و
خواست خودم هست را ببینم.
به من توفیق بده واقعیت رحمت تو را ببینم و از واقعیت پنداری و
ناامیدی از رحمت تو آزاد بشم.
انشاالله
سوالات شما و جواب های ما
سوال و اشکال از وب نون و القلم:
اینگونه تبلیغ می کند که دیدی تو نمی تونی از این گناه جدا بشی
پس دست از مبارزه بر دار و تسلیم شو!
برو به خدا بگو اگه می خواستی خودت نجاتم می دادی همین که
نجاتم ندادی پس معلومه که خودت هم بدت نمی اومد من
گناه کنم!!!
ممکن است این واقع پنداری تا جایی جلو برود که من از خدا نا امید
شوم و یا جبر گرا شوم و بگویم خود او دوست دارد که من گناه کنم
و الا من تا به حال چقدر ازش خواستم نجاتم بده نداد!!
به نظر من این دسته از افراد خییلی خیلی کم هستند و فقط مخصوص
فیلمهای ماه رمضان اند که یک دفعه شب قدر متحول بشوند.
ما بیشتر به گناه عادت کرده ایم...
حتی کاملا واقف هستیم که واقعیت چیست و کیست اما اراده مان
ضعیف شده...
جواب ما:
در این نظر شما در چند جمله چند نکته فرموده بودید که صحت یک یک
آنها را بررسی می کنم.
1- این دسته از افراد خییلی خیلی کم هستند!!!
این ادعا ناشی از نبودن در میان جوانان است، شاید بگویید من در
دانشگاه هستم و.... باید عرض کنم
که می شود انسان در جایی حضور داشته باشد اما با خیلی ها ارتباط
واقعی نداشته باشد.
مثل وقتی که سوار مترو می شویم و با مردم تعامل واقعی نداریم.
این حرفی که بنده زدم حاصل یازده سال کار تخصصی با جوانان در
مقطع دبیرستان است.
بهانه ای است که نه صد مرتبه بلکه صدها مرتبه از آنان شنیده ام و در
مورد آن با جوانان بحث کرده ام.
جوانانی که عضو پایگاه بسیج نیستند و در هیئات هم حضور پیدا
نمی کنند و بدبختانه جمعیت آنها کم نیست. این قشر از جوانان غالبا
اینگونه سخن می گویند و اینگونه بهانه می آورند.
و خدا را شکر در آیات قرآن هم به این سبک بهانه گیری اشاره شده
است تا اثبات کند که بنده با توجه به فضای فیلم و سریال این حرفها را
نزدم!!
البته مخاطب باید در این اظهار نظر ها دقت به خرج دهد!
2- بعد ادامه داده اید فقط مخصوص فیلمهای ماه رمضان اند و...
بنده که متوجه نشدم چه چیز مخصوص فیلم های صدا و سیما
است؟؟؟
منظورتان این بود این جملات مخصوص ادبیات صدا وسیما است؟
یا چیز دیگری؟؟
بنده چندین سال است که ماه های مبارک رمضان اصلا وقت تماشای
فیلم های و سریال های ماه مبارک را ندارم و نمی دانم که چه
می گویند و چه می کنند؟
شاید شما فرصت تماشای این فیلم و سریال ها را بیشتر داشته
باشید!!
به هر حال برفرض هم که این ادبیات در فیلمی استفاده شده باشد
دلیل بر بی اعتبار بودن آن نمی شود.
این ادعای شما اگر حرف ما را تقویت نکند به آن ما ضربه ای نمی زند
و نمی توان با این جمله ای که شما فرموده بودید صحت ادعای ما زیر
سوال برود.
3- فرموده بودید یک دفعه شب قدر متحول بشوند.
بنده حرفی از تحول نزده بودم نمی دانم شما این را از کجا گیر آورده
بودید؟؟
شاید به خاطر تماشای فیلم ها و سریال ها باشد!!!
اگر این طور است بهتر بود شما در نظری جداگانه فیلم ها و سریال ها
را نقد می کردید که البته جای آن نظر در این پست نبود.
4 - گفته بودید ما بیشتر به گناه عادت کرده ایم.
بنده از شما که فلسفه خوانده اید و با واژه «چـــــــــــــرا» آشنا
هستید می پرسم. چـــــــــــرا به گناه عادت کرده ایم؟؟؟
انسان هیچ کاری را بدون توجیه ذهن و اندیشه خود انجام نمی دهد.
آن فرض و اندیشه ای که باعث شده تا من به گناه عادت کنم
چیست؟؟؟
امیدوارم که با دقت به این سوال جواب دهید.
گفته بودید کاملا واقف هستیم که واقعیت چیست و کیست اما
ارداه ما ضعیف است.
خب باز بنده می پرسم چـــــــــــــــــرا ارداه ضعیف می شود؟
چه نگره ها و فرض هایی سبب ضعف اراده می شود و چه نگره ها
و فرض هایی سبب تقویت اراده می شود؟
شاید می خواستید بگویید عقل نظر(آگاهی) ما مشکل ندارد بلکه ما
در حیطه عقل عمل (عمل و رفتار) مشکل داریم.
در این صورت نه تنها سوال قبل باز جاری است. بلکه نکته دیگری نیز
مطرح می شود و آن این است
که بین عقل عمل و ارداه تفاوت وجود دارد.
نتیجه این که بحث بنده یک نگاه ریشه ای و نه سطحی، به پیش فرض
هایی است که به خاطر آن پیش فرض ها به گناهی عادت کرده ایم و
ترک گناهی را ارداه نمی کنیم.
بنده یک گام قبل تر را بحث کرده ام و شما چند گام جلوتر اشکال کرده اید
که به بحث بنده اصلا مربوط نیست. و اگر خودتان هم بخواهید جواب قانع
کننده به اندیشه آنان بدهید ناچارید که ریشه ای تر نگاه کنید و نگره ها را
به بحث بگذارید.
ممنون از تلاش خوبتان
موفق باشید
پاسخ وب نون والقلم به جواب ما
این اشکال تقریبا به من وارد است که با جوانان اینگونه سر و کله نزده ام.
چون در محیط پاستوریزه زندگی کردم و درس خوانده ام و تفریح کردم بنابراین از تقریبا از جو غالب بیخبرم.(کمی تا قسمتی ازین بابت خوشحالم. کمی تا قسمتی ناراحت)
من هم فیلمهای ماه رمضان را که هیچ کلا تلوزیون را به جز اذانش روشن نکرده ام اما از تعریفهای دوستان فهمیده ام ایده اصلی فیلمها این است که یک آدم گناه کار که به شدت با خدا قهر کرده در یک شب قدر در یک امامزاده متحول میشود. ربطش به فرموده های شما تشابه آدمهای سریالها به آن دسته از گناهکارانی بود که شما فرموده بودید.(تلویزیون ندیدن کار علیه السلامی نیست. تلویزیون دیدن هم کار خوبی نیست)
متحول شدن در شب قدر هم در ادامه همان سریالهای ماه رمضانی تلویزیون بود.
فروکاستن دلایل و یا بهتر و به قول شما فلسفی تر اش علت یک امر به امر واحد مغالطه است.
بنابراین نمیتوان علت گناه را صرفا واقعی جلوه کردن برخی اوامر در نظر گناهکار دانست.(من ادعا فلسفه دانستن اصلا ندارم.من فلسفه میخوانم. این فلسفه خواندن هم بالعرض است)
یادم هست در همان فلسفه خواندهایمان نوشته مراحل سر زدن فعل را نوشته بود و بایست شوق موکد میشد تا اراده به امری تعلق گیرد....
ملکه شده برای ما گناه، مثل معتادی که بدون دخانیاتش سرگردان است...
محل اشکال من و محل اشکالی که شما فرمودید تفاوتی در گامهای جلو و عقب ندارند در حیطه بحث است که به جهات مختلف مقدم و موخر میشوند اگرنه در عمل با هم اتفاق میافتند
چیزی که واقعی نموده اراده ای که ضعیف است عادتی که ترک نمیشود وهزاراتفاق دیگر که به تفاوت آدمها تفاوت میکند...
ببخشید از پراکنده گویی..نزدیک افطار است و توان کم...
جواب ما
بنده نظر شما را به دو بخش تقسیم کرد
1- نظراتی که قبل از این جمله قرمودین«فروکاستن دلایل و یا بهتر و به قول شما فلسفی تر اش علت یک امر به امر واحد مغالطه است.»
2- نظراتی که از این جمله به بعد فرمودین«فروکاستن دلایل و یا بهتر و به قول شما فلسفی تر اش علت یک امر به امر واحد مغالطه است.»
پیرامون نظراتی قبل از این جمله فرمودین بنده بحثی نمی کنم چرا که احساس می کنم اگر حرفی بزنم یه نوع مجادله است و ثمره ای در آن نیست.
اما
این جمله شما
فروکاستن دلایل و یا بهتر و به قول شما فلسفی تر اش علت یک امر به امر واحد مغالطه است.
درسته که یکی از روش های مغالطه این است اما باید توجه داشت که باید از این قانون درست استفاده کرد تا خود دچار مغالطه نشویم.
سوال اول آیا این قانون کلیت دارد و هر فروکاستنی را شامل می شود؟
سوال دوم آیا شامل اصل توحید هم می شود؟
این قانون در جایی درست است و کشف از مغالطه می کند که فرد استفاده کننده بگوید این است و جز این چیز دیگری نیست!
بنده تاجایی که یادم هست نگفتم این است و جز این نیست!
بله ما در تقسیم بندی کلی علل می گوییم علل یا قریب هستند یا بعید. علل یا بی واسطه هستند مانند حرکت دست توسط انسان یا با واسطه مانند حرکت قلم توسط دست و یا نیزه توسط دست!!
بنده دیگر عللی که شما به آن اشاره داشته اید را نفی نکردم تا شامل قانون مغالطه باشم بلکه خواستار دقت بیشتر شدم
یعنی همان طور که علل با واسطه و قریب را می بینید علل قبل تر را نیز مد نظر داشته باشید.
شما فرمودید نمی توان علت گناه را صرف واقعی جلوه کردن و... دانست.
بنده می پرسم علت ترک اولی حضرت آدم در بهشت زمینی چه بود؟
مگر آدم به او نگفت این درخت جاودانگی است؟
مگر برای او واقع پنداری نکرد؟
و...
فرموده بودید فلسفه می خوانید نه اینکه می دانید
خب ما هم همین را گفتیم به پاسخی که دادیم مراجعه می نمودید.
فرموده بودید شوق موکد.
خب شوق موکد یعنی چی؟
آیا تصورات ذهنی در این شوق موکد دخیل هستند یا نه؟
معتاد به دخانیات چه تصوراتی از مواد مخدر برای او وجود دارد که حاضر نیست از آن دست بکشد؟
روایتی از امام صادق وجود دارد که کسی در خلوت خود عمل زشتی (جنسی) را مرتکب می شد به خدمت حضرت رسید و گفت که من به این کار اعتیاد دارم! پس مجبورم!
حضرت به او فرمود آیا در جمع هم حاضر هستی این کار را بکنی
گفت نه
حضرت فرمودن دیدی اعتیاد نداری! و جبری به کار نیست!(منظور اعتیادی که همراه با جبر باشد)
آیا اسم این واقع پنداری نیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نکته جالب نوشته های شما جمله اخرتان است که بنده آن را قبول دارم و اگر شما هم آن را قبول داشته باشید پس بحث های بالا صرفا برای دقیق تر شدن بحث کمک کرده است
جمله شما این است
چیزی که واقعی نموده اراده ای که ضعیف است عادتی که ترک نمیشود وهزاراتفاق دیگر که به تفاوت آدمها تفاوت میکند...
پس شما تحقق واقع پنداری را قبول کرده اید.
ممنون از تلاش خوبتان
عبادات قبول حق
نظر جناب م. سپهری
سلام. با آرزوی قبولی طاعات...
1. نشد ما یه بار بیایم وبلاگ های شما غیبتمون نباشه!!!!!
2. تبریک، قالب های زیبایی انتخاب می کنید... مخصوصا اینکه عکس آقا رو بزرگ میذارید. حفظ الله...
3. من زیاد نظر نمیذارم ولی مطالب رو می خونم. شاید اینم یه مدلشه از اون نظرایی که توی پست پایین گفتین.
4. دارم تمام تلاشم رو می کنم که به قول حضرت آقا توی میدون باشم! لطفا توی این ایام قشنگ، خیلی دعا کنید، من و همه ی سپهریا رو .
5. .... حالا بریم سر اصل مطلب:
منم این بهونه رو خیلی شنیدم که میگن "مگه میشه توی این روزگار و جامعه گناه نکرد؟!" مثال کوچیکش وقتی میگی استفاده از فیلترشکن و فیس بوک درست نیست، میگن الان مگه میشه از این چیزا استفاده نکرد؟؟؟!!! واسه خودمون یه حقیقتهایی رو ساختیم که گاهی خودمون هم قبولش نداریم!!!
در جریان موج صفر ویک بودین؟ پاک کردن حافظه های مجازی از چیزهایی که امام زمان رو ناراحت میکنه! میشه گفت یه قدم زیبا توی همین راستا بود، ترک عادت های بی معنی، موسیقی های بی معنی...
یادمه حضرت آقا یه جایی گفتن(البته خلاصه ی مطلب رو که یادمه می نویسم) که این جوونای الان بصیرتشون و معنویاتشون اگه از بچه های زمان انقلاب و جنگ بیشتر نباشه کمتر نیست!
هی نگید اون زمونا دیگه برنمی گرده! الان کاری که بچه های ما توی این سالها(فتنه ی 88) انجام دادن کمتر از اون وقتا نبود! زمان جنگ ماها بمبارون رو دیدیم و رفتیم جبهه ولی الان جنگ نرمه! نمی بینن با کی می جنگن! اوضاع رو خراب نشون ندین...
البته ماهم باید بیشتر تلاش کنیم، به خدا همت ها و باکری ها کم نیست الان! به نظر من این واقعیت ها که همه به فکر خودشونن و دیگه حاج احمد و ... پیدا نمیشه ساختگیه!
اللهم عجل لولیک الفرج
راستی برای مطالب قبلی هم نظرم رو نوشتم ولی یهو پرید!!! طولانی بود... سوال هم داشتم، ایشالله بعدا میام دوباره می نویسم.
بابت راه اندازی این وبلاگ هم ممنون، حرکت خوبی است
التمـــــــــــــــــــــــاس دعا
- ۹۱/۰۵/۱۷
مشکل برطرف شد........
_______________________$$$
________$$$$$$_________$$$$$__$$$$$$
_______$$_____$$$$$$$$$$$$$$$$_____$$
_______$______________$$$$$$$_______$
_______$_____________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
_______$_____________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
_______$$_____________$$$$$$$$$$$$$$$$$
_______$____________________$$$$$$$$$$
______$_______________________$$$$$$$
______$_________________________$$___$
______$______________________________$
__$$$$$$____________________________$$$$$$
_______$_____$$$_____________$$$______$
____$ $$$_____$_______________$_____$$$$$
_______$____________$$$_____________$
________$$_________________________$
______$$__$_______________________$_$ $
_____$$____$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$____$$
__________$______$____$$$$$$$$$
__________$_______$__$$$$$$$$$$$
__________$________$_$$?$$$?$$$
________$$$$$$$_____$$$$$$$$$$$$$$$$
_______$$_____$$____$$$$$$$$$$______ $
______$$_______$$___$__$»?«$$________$
______$_________$$$$$__$$$$$__________$
______$_________$_____$$$$$$__________$
_______$________$____$$$__$$$________$$
اپم.......................................................